اصول معماری در اقلیم گرم و خشک

 بهترین راه آشنا شدن با عقاید، سنت ها، افکار، اصول و ارزش های یک فرهنگ و تمدن، بررسی آثار هنری مردمان یک سرزمین به خصوص آثار معماری آن ها است. در این بین، اماکن با قدمت زیاد و همچنین خانه ها برای لمس بیش تر و درک جدی تر، گزینه های بسیار مناسبی هستند. به خصوص اگر این خانه ها و اماکن در دلِ کویر بنا شده باشند، در این صورت تاثیر اقلیم در گوشه گوشه و تمام اجزای بناها و سبک معماری قابل مشاهده و لمس است.
معماری کویر اصول خاص خود را دارد و تجلی عناصر هویت ساز را با جدیت دنبال می کند. در گذشته های دور انتخابِ زندگی در اقلیم گرم و خشک کارِ آسانی نبود، پس ساکنان این دیار، ابتدا باید راهی برای زندگی مسالمت آمیز و تعامل با حفظِ احترام به طبیعت می یافتند. بنابراین بهترین راه، درگیر کردنِ طبیعت و کمک گرفتن از آن بود و اینگونه بود هر دو راضی شدند؛ هم به طبیعت آسیبی نرسید و هم ساکنان نیازهایشان برآورده شد. هرچند خلاقیت، هوشِ سرشار و سخت کوشی مردمان این دیار و بهره مندی از اصولِ پایدارِ معماری در موفقیت آنها و برجا گذاشتنِ آثارِ معماری باشکوه، خلاقانه، مستحکم و ماندگار را نباید نادیده گرفت. در این میان بهتر است از پیروی از اصول معماری ایرانی و تاثیر فرهنگ اسلامی بر آن نیز یاد کنیم؛ اصولی همچون درون گرايي، خودبسندگي، مردم واري، پرهيز از بيهودگي و نیارش که نمود آن در آثار معماری به خصوص خانه ها کاملا آشکار است. البته مشاهده اصول دیگری همچون مهمان نوازی، بهره گيري از انرژي هاي تجديدپذير، صرفه جويي در مصرف انرژي و تزيينات الهام گرفته از الگوهاي طبيعي نیز قابل تحسین است.

مهمان نوازی

تقریبا در تمام دنیا ایرانیان به مهمان نوازی شهرت دارند. این خصلتِ زیبا در اجزای خانه های یزدی کاملا مشهود است. از دو سکوی قرار گرفته روبروی دو لنگه ی دَرِ ورودی خانه ها که سَکو نامیده می شود و خارج از خانه قرار دارد و حتی رهگذران هم می توانند برای استراحت از آن استفاده کنند، تا سَر دَرِ  زیبای ورودی خانه که با معماری اصولی و نقش و تزیینات زیبا مقدم مهمانان را گرامی می دارد. سَکوهای دیواری هَشتی(ورودی خانه، حیاط، شاه نشین، پنج دَری ها و نِشیمن از جمله مکان هایی هستند که این فرهنگ اصیل را به خوبی به نمایش می گذارند.

 استفاده از انرژي هاي تجديدپذير

یکی از نمونه های بی نظیر استفاده از انرژی های تجدیدپذیر بادگیر است. بادگیرها بهترین نماد معماری اقلیم گرم و خشک هستند. سازه ای زیبا و کاربردی که علاوه بر هدایتِ باد به داخل خانه و خنک کردن فضا، باعث تهویه خانه ها نیز می شود.

صرفه جويي در مصرف انرژي

در شهرهای کویری اجزای خانه ها به گونه ای طراحی شده اند که تغییراتِ دمای داخل خانه و تاثیری که عوامل بیرونی روی آن می گذارد را کاهش می دهند. شیشه های رنگی اُرُسی ها از شدت تابش نور خورشید می کاهند و گرما و نوری ملایم و دلپذیر را مهمان اتاق ها می کنند. و بام خانه ها نیز عملکردی عایق مانند دارند. ساختار زیرزمین ها نیز به گونه ای است که همیشه از هوایی خنک برخوردار هستند. قسمت تابستانه و زمستانه نیز تقریبا همین کاربرد را داشتند.

ایجاد و رعایت اصول مَحرَمیّت

حفظ حریم خصوصی در تمام فرهنگ ها به خصوص در فرهنگ ایرانی از اهمیت زیادی برخوردار است. این حریم در فرهنگ ایرانی اسلامی قدری متفاوت تر است و قوانین خاص خود را دارد. در خانه های یزدی با معماری سنتی این اصل بسیار خلاقانه و زیبا رعایت شده است. از همان ابتدای ورود به خانه شروع می کنیم؛ دَرِ خانه ها دو کوبه ای بود و ساکنین خانه را آگاه می کرد که آنکه پُشت دَر ایستاده مرد است یا زن. هَشتی بعد از دَر اصلی خانه قرار داشت که از آنجا هیچ دیدی به داخل خانه و فضای اصلی وجود نداشت. حتی بعد از آن نیز گاه باید از دالانی پُر پیچ و خم می گذشتی تا به حیاط اصلی برسی. مَطبخ یا آشپزخانه نیز در پشت اتاق ها قرار داشت و کاملا از دیدها پنهان بود. اندرونی خانه نیز با دیوارهایی بلند از فضای عمومی خانه جدا می شد تا از دید نامحرمان حفظ شود، نارنجستان که فضایی در محیطِ اندرونی که به دلیل خصوصی بودن در محورهای اصلی خانه ساخته نمی شد. در کل فضاهای خانه هیچکدام در معرض دیدِ کامل نبودند و از امنیت برخوردار بودند و حفظ حریم خصوصی در آنها رعایت شده بود.

ایجاد مرکزیت

از معماری قدیمی تعریف مرکزیت را پرسیدیم و او اینگونه توصیح داد: ایجاد و رعایت وحدت از اصولی که در معماری ایرانی اسلامی بسیار به آن پایبند بودیم. برای ایجاد وحدت بهترین راه ساختِ حیاط در مرکز و چیدمانِ سایر فضاها دور تا دور آن بود. اینگونه حیاط مرکزی به عنوان نقطه اتحاد و اتصال آنها شناخته می شد. نکته دیگر سیرِ از کثرت به وحدت است؛ کثرت همان فضاهای متعدد دور تا دورِ حیاط است که به وحدت(حیاط مرکزی) می رسد و تفکر توحیدی را نشان می دهد. مثال واضح آن نیز خانه خدا است که مردم(کثرت) به دور خانه می چرخند و خانه خدا همان نقطه وحدت و مبدا حقیقت می شود. در این معماری پیوند آسمان و زمین نیز مورد دیگری است که به آن اهمیت بسیار می دادند و با ساخت حیاط و آوردن طبیعت(حوضِ آب، درختان و گلها) به داخل آن، این ارتباط را به وجود می آوردند. این الگو از مصادیق هندسه مرکزگرا در معماری سنتی ایران به شمار می آید.
در معماری خانه های سنتی ایجاد و حفظ حریم خصوصی برای هر یک از اعضای خانواده و تفکیک فضا اهمیت زیادی داشت؛ گوشواره، بالاخانه و مواردی از این قبیل به منظور تامین خلوت فضایی به کار برده می شدند.

 پرهیز از بیهودگی

یزدی ها را به قناعت و اسراف نکردن می شناسند. این خصوصیت از شرایط اقلیمی یزد و محدودیت ها و دشواری هایی که برای به دست آوردن بسیاری منابع از جمله آب داشتند، گرفته شد. اگر در معماری سنتی خانه های یزد دقت کنید متوجه می شوید هیچ کدام از اجزا بیهوده طراحی و اجرا نشده اند، برای هر کدام دلیلی وجود دارد، همه چیز حساب شده است. حتی برای بعضی اجزا چند عملکرد در نظر گرفته شده است. وسعت فضاها حساب شده است و حتی هیچ بنایی بی دلیل مرتفع ساخته نشده است.

  • اعتدال در تزیینات

در معماری سنتی تزیینات نیز اصولی به کار برده می شد. به این صورت که در فضاهایی به جز پَنج دری ها و یا آنهایی که از مهمان ها پذیرایی می شد، تزیینات بسیار ساده و اندک استفاده می شد. در اندیشه های اسلامی که در معماری سنتی جایگاه ویژه ای دارد، نیز صرف هزینه زیاد برای تزیینات امری غیرضروری است.

  • استفاده از تزیینات کاربردی

به کار بردن تزیینات در گذشته علاوه بر جنبه زیبایی شناسی که داشت، رفع عیوب هم در نظر می گرفته می شد. به همین دلیل بود که تزیینات بیهوده را تجمل می نامیدند و در مواقع غیرضروری آن را کاری بیهوده و منفی می دانستند. به عنوان مثال از یزدی بندی؛ یکی از انواع کاربندی، می توان به عنوان تزیینات کاربردی نام  برد.

  • میانه روی در وسعت بنا

تقریبا می توان گفت هیچ کدام از اجزا و فضاهای داخلی در معماری خانه های سنتی غیرضروری و بدون استفاده ساخته نشده اند، این در حالی است که خانه ها در گذشته از وسعت نسبتا خوبی نیز برخوردار بودند و تقریبا هیچکدام کوچک نبودند و تمام نیازهای ساکنین را برطرف می کردند و دقیقا طراحی متناسب با نیازها و به ارمغان آوردنِ آرامش، معنای واقعی میانه روی در وسعت بنا است. در اندیشه های اسلامی نهفته در معماری سنتی افراط، تفریط، استفاده غیرضروری و بیش از حد از تزیینات و فضاهای ضروری نفی شده است.

 ایجاد فضاهای چند عملکردی

خاطرات مادربزرگ ها را که گوش می کنیم اغلب می شنویم که مادربزرگ اوایل زندگی یا حتی تا سال ها بعد در خانه مادرشوهر، اما به صورت مستقل زندگی می کرده است. گاه برادرشوهر و خواهرشوهرها و همسرانشان نیز در همان خانه بودند. این روزها دیگر کمتر کسی چنین تجربه ای را دارد، اما نکته جالب اینکه در معماری سنتی، فضاها به گونه ای طراحی می شدند که قابلیت سکونت چند خانوار در کنار یکدیگر را نیز داشتند. حتی انعطاف پذیر بودن و اختصاص یافتن فضاها برای انواع فعالیت ها در زمان های مختلف نیز از جمله راهکارهای صرفه جویی در وسعت بنا بود. طاقچه ها نیز از جمله مواردی بود که علاوه بر قابلیت چیدن وسایل گاه ضروری و مورد استفاده مانند آینه و شانه و جانماز و کتاب، جایگاهی برای وسایل غیرضروری و تزیینی نیز به شمار می آمد و علاوه بر آن از وزن دیوارها می کاست. اتاق های سه دَری نیز که به اتاق خواب معروف بود؛ بعد از جمع کردن رخت خواب ها و تبدیل شدن آنها به پشتی، پذیرای مهمانان خودمانی و دورهمی های خانوادگی می شد و اینگونه بود که فضاها و اجزای خانه خاصیت چند عملکردی پیدا می کردند.

 مصالح و سازه های بوم آورد

قرار گرفتن در دلِ کویر ساکنان آن را به استفاده از گِل و آجر برای ساختن خانه ها و بناها  ترغیب کرد. از مزایای استفاده از مصالح بوم آورد می توان به در دسترس بودن، کاهش هزینه های ساخت و انسانی، سهولت در مرمت بنا، بهبود شرایط اقلیمی، حفظ تعادل محیط زیست و تعدیل دمای محیط اشاره کرد.

  • مکانِ مناسب برای احداث خانه ها

بهترین مکان برای ساخت خانه ها در مناطق گرم و خشک، زمین های هموار هستند.

  • آسایش حرارتی و برودتی

تابستان نشین و زمستان نشین دو بخش از خانه های سنتی مناطق گرم و خشک در دو طرف حیاط مرکزی است که علاوه بر معماری زیبا بسیار متفکرانه ساخته شده اند. بخش تابستان نشین در وجه جنوبی خانه قرار داشت و به دلیل برخورداری از بادگیر و سرداب آب و هوایی خنک داشت. نور خورشید نیز به طور مستقیم به این بخش نمی تابید. در وجه شمالی خانه نیز زمستان نشین قرار داشت که آفتاب به این وجه از خانه مستقیم می تابید و گرمای آن را در زمستان های سوزناک یزد تامین می کرد. اینگونه بود که در تمام فصول علاوه بر داشتن هوایی مطبوع، از هَدَر رفتن انرژی نیز جلوگیری می شد. مصالح به کار رفته در خانه ها نیز علاوه بر برخورداری از ظرفیت حرارتی بالا توانایی نگهداری انرژی حرارتی را در مدت طولانی داشتند.

 درون گرایی

الگوی درونگرا در معماری خانه های سنتی از اهمیت بسیاری برخوردار بود. درونگرایی یعنی حفظ حرمت خانواده و زندگی خانوادگی. در معماری ایرانی اسلامی درون گرایی یعنی اهمیت به درون خانه و تلاش برای زیبایی و انتقال آرامش به آن و سادگی و بی آلایشی فضای خارج از خانه و حفظ حریم خصوصی داخل. اگر دقت کرده باشید؛ معمولا به محض ورود به خانه های سنتی یزدی شگفت زده و غافلگیر می شوید؛ فضایی رویایی و بی نهایت زیبا با جزئیاتی هنرمندانه و چشم نواز، در حالی که پیش از ورود هیچکدام تصور چنین فضایی را نداشتید. در خانه های سنتی نمای بیرونی معمولا بسیار ساده و بدون آلایش هستند. این نوع معماری از تفکرِ ایرانی اسلامی “توجه اصلی باید به باطن باشد نه ظاهر” سرچشمه می گیرد.
برای این منظور معماران راهکارهایی را به کار برده اند که در ادامه به آنها اشاره می کنیم:

  • نهی از اشراف

آرامش و امنیت از جمله مواردی بود که در معماری ایرانی به  طور خاص به آن توجه شده است و بدون شک یکی از راه های رسیدن به آن، حفظ خانه از دیدِ بیگانگان است. در معماری کهن هیچ بنایی با ارتفاع زیاد ساخته نمی شد و مهم ترین دلیل آن نیز جلوگیری از اشراف به خانه های اطراف و تامین آسایش ساکنان آن بود. ایجاد هَشتی و دالان های پیچ در پیچ برای رسیدن به حیاط و طراحی حساب شده دیگر فضاها، این امکان را به ساکنین می داد که با آرامش خاطر در خانه رفت و آمد کنند.

  •  ایجاد سلسله مراتب فضایی

ایجاد سلسله مراتب فضایی بهترین راهکار برای ایجاد محرمیّت و حفظ درون گرایی است. تقریبا در تمام فضاهای خانه در معماری سنتی طراحی پیش ورودی، مانع ورودِ بدون خبر و سَرزده به آن فضا را به ما نمی دهد. فضاها نیز به عمومی، خصوصی، نیمه خصوصی، نیمه عمومی تقسیم می شوند. طراحی و ایجاد اندرونی و بیرونی نیز نمونه بارز ایجاد سلسله مراتب در معماری خانه های سنتی است. اندرونی فضایی خصوصی و بیرونی عمومی تر به حساب می آید، اما حتی همان بیرونی که فضایی عمومی به شمار می آید نیز محرمّیت در آن رعایت شده است.

 نیارش

اگر به زبانی ساده بخواهی نیارش را تعریف کنیم؛ یکی از اصطلاحات فنی در معماری است. در گذشته همان اندازه که به تزیینات اهمیت داده می شد، اصول اجرایی، مقاومت و استحکام نیز از موضوعات مهم در معماری به شمار می رفت. برای مثال مفهومی با نام “پیمون” مقیاسی بود که به عنوان الگو در دست معماران برای ساخت بناهایی زیبا و اصولی به کار برده می شد.

  • تقارن

این شیوه در معماری علاوه بر اصلِ زیبایی شناسی وحدت را نیز یاداوری می کند. تقارن از کلیت بنا و ساخت حیاط در مرکز خانه و چینشِ دیگر فضاها در اطراف آن شروع می شود و تا درها و پنجره ها و ریزترین جزئیات مانند تزئینات نیز به نمایش گذاشته می شود.

  • تعادل

این اصل نیز هم در کلیت بنا و هم در جزئیات رعایت شده است. تعادل یعنی هر چیز در جای خود به کار رود. برای مثال این اصل در فضاهایی همچون پنج دَری و شاه نشین و هَشتی تزیینات بیش تر و در فضاهایی همچون سه دَری، اندرونی تزیینات کمتر به کار برده می شود. حفظ تعادل در ارتباط با نیارش نیز مورد توجه بوده است. به این صورت که در ساخت هر طاق در بدنه ی بنا، دو طاق کوچک تر نیز در دو طرف آن ساخته می شد، اینگونه هم تعادل رعایت می شد، هم از رانش طاق جلوگیری می شد و هم اصلِ تقارن نیز به نمایش گذاشته می شد.

خودبسندگی

معماران یزدی خودبسندگی را خودکفایی معنی می کنند. نمودِ این خودکفایی بیش از هر چیز در مصالح  بوم آورد پیدا است. در اقلیم گرم و خشک مصالح مورد استفاده در بناها بدون نیاز به طی کردن مسافت طولانی از همان اقلیم تهیه می شد. در دسترس بودن، سازگاری با اقلیم و سهولت و سرعت در ساخت بناها از مزایای این خودکفایی بود. معماران یزدی در استفاده از تکنولوژی نیز خودکفا بودند.

مردم واری

مردم واری یکی از اصول پنجگانه معماری است که تناسب نیازهای انسانی را با بنا و فضاهای آن  مورد توجه قرار می دهد. مفهوم مردم واری در دو حوزة رعایت تناسبات انسانی فضا و همچنین رفع نیازهای مختلف انسان شامل نیازهای مادی و معنوی فرد در محیط خانه نمود می یابد.
در مردم واری 4 اصل 1- رعایت مقیاس فضایی، 2- پرهیز از ارتفاع بلند بنا، 3- پرهیز از تشخّص و 4- تأمین نیازهای مختلف افراد ساکن مورد توجه بوده است. در رعایت مقیاس فضایی؛ وسعت هر فضا در خانه متناسب با عملکرد آن در نظر گرفته می شد. برای مثال پَنج دری ها به عنوان اتاق مهمان فضایی بزرگ و سه دَری ها به عنوان اتاق خواب فضایی کوچک تر داشتند و پهنای آن به اندازه یک بستر بود. مورد بعدی پرهیز از ارتفاع بلند بنا است که در این اصل نیز بر اساس کارکرد هر فضا ارتفاع آن تغییر می کرد، برای مثال هَشتی ها نسبت به دالان ها سقف بلندتری داشتند. و یا شاه نشین برای القای شکوه بیشتر و مهمانداری، نسبت به سه دَری از ارتفاع بیشتری برخوردار بود. اما این نکته را فراموش نکنیم که در معماری ایرانی اسلامی ارتفاع بیش از حد بنا نفی شده است. پرهیز از تشخّص نیز وجه دیگر مردم واری است که بر اساس آن ظاهر بیرونی خانه ساده و بی آلایش ساخته می شد تا از القای حس خودنمایی و تکبر جلوگیری کند. و در آخر تامین نیازهای مختلف افراد ساکن در مردم واری مورد توجه قرار گرفته است. خانه ها علاوه بر رفع نیاز به سرپناه در رفع نیازهای معنوی همچون آرامش و امنیت نیز اهمیت ویژه ای داشتند. خانه ها حتی نیاز هویت بخشی را نیز برای ساکنان ایفا می کردند.