مجموعه امیرچَقماق یا امیرچخماق یزد

با گذر از خیابان امام(ره)، درست در مرکز بافت تاریخی شهر، یکی از اولین اماکن تاریخی که با آن دیدار خواهید کرد “میدان امیرچَقماق” و به زبان عامیانه یزد امیرچخماق یا امیرچماق است. همان میدانی که عکسش نماد شهر یزد شده و شاید تصویرش را زیاد دیده باشید.
با ورود به میدان امیرچقماق یا امیرچخماق، اولین چیزی که چشمتان به آن می افتد، تکیه ای است که در آن میان، قد علم کرده، اما باید بدانید این میدان به صورت یک مجموعه است که در آن، علاوه بر تکیه و مسجد، بناهای تاریخی مانند بازار، آب انبار و بقعه نیز قرار دارد که تمامی آن ها به دلیل قدمت و تاریخچه شان، در لیست آثار ملی ایران ثبت شده اند.
یکی از خصوصیات لهجه یزدی، مختصرسازی های جالب آن است. در این مورد نیز یزدی ها به میدان امیرچقماق، میدان “میرچَخماق یا میرچَماق” می گویند. این میدان زیبا در طی سال ها دچار تغییرات ظاهری زیادی شده است که با مقایسه عکس های گذشته اش با ظاهر کنونی آن، متوجه این مسئله خواهید شد. اهمیت و نقش این میدان در اتفاقات بزرگ نیز ملموس است. به طوری که سال ها است، به یکی از مراکز اصلی برای تجمعات مردم در زمان دیدار با رییس جمهور، راهپیمایی ها، تظاهرات، تشییع شهدا و …  تبدیل شده.

تاریخچه مجموعه امیرچقماق (امیرچخماق)

در قرن نهم ه.ق، زمانی که تیموریان بر ایران حکومت می کردند، حاکم یزد “امیر جلال‌الدین چقماق شامی” بود. او با الگوبرداری از بارگاه پادشاهی “شاهرخ تیموری”(کسی که امیرچقماق را حاکم یزد کرد) جهت آبادانی شهر، به همراه همسرش “ستی فاطمه خاتون” مجموعه ای ساختند با عنوان “مجموعه امیرچقماق” که از مسجد، تکیه، میدان، بازارچه، کاروان‌سرا، خانقاه، حمام عمومی، قناد‌خانه، مَصنَعه (آب انبار) و چاه آب سرد تشکیل می شود. در حال حاضر از اکثر این بناها اثری باقی نمانده است.

دلیل نام گذاری این محله به امیرچَقماق چه بود؟

قبل از ساخت مجموعه امیرچقماق و نام گذاری محله به این نام، این محله به “دِهُوک” معروف بود. یکی از نکات جالب در رابطه با محله های قدیمی شهر یزد این است که، محله هایی که در یک محدوده قرار دارند، به هم مرتبط هستند. مثلا محله قدیمی امیرچقماق از یک طرف به محله خواجه خضر(از سمت جنوب)، از یک طرف به محله سرباز(از سمت شمال)، از طرفی به خیابان امام راه دارد(از سمت غرب) و از سوی دیگر به محله نظر کرده(از سمت شرق).

امیر جلال‌الدین چقماق که بود؟

“امیرجلال‌الدین چقماق شامی” در نیمه دوم قرن هشتم ه.ق در شام به دنیا آمد و سال ها بعد که تبدیل به یکی از سرداران و امیران “شاهرخ تیموری” شده بود، به دستور شاهرخ در سال 836 ه.ق حاکم یزد شد. امیرچقماق رابطه بسیار قوی و نزدیکی با شاهرخ داشت، به نحوی که در زمان های جنگ، خود را از یزد به لشکر شاهرخ می رساند. امیرچقماق یکی از حاکمان خوشنام شهر یزد در قرن نهم ه.ق محسوب می شد.

امیر جلال‌الدین چقماق در یزد چه کرد؟

تقریبا 15 سال قبل از به حکومت رسیدن امیرچقماق در یزد، برای دومین بار به این شهر سفر کرد و دستور ساخت مسجدی را داد که به نام مسجد “دِهُوک” (به دلیل قرارگیری در محله دهوک سفلی) معروف شد. در مجاورت آن نیز یک تکیه و دو آب انبار ایجاد کرد که اکنون همان مجموعه امیرچقماق نام دارد. او در این محله با حفر چاهی در نزدیکی مسجد، آب این منطقه را احیا کرد. همچنین حمامی نیز در مقابل مسجد ساخت. منبری از جنس آجر و تزیین شده با نقوشی زیبا در مسجد قرار داد. در زمان شاه “یحیی مظفری” باغی برای حکمرانان یزدی ساخته شد با نام “لارستان”، که آن را نیز احیا و آباد کرد.

تغییرات، الحاقات و مرمت مجموعه امیرچقماق یا امیرچخماق در دوره های مختلف تاریخی

الحاقات در دوره صفویه

تا قرن 11 ه.ق، بخش های زیادی از مجموعه امیرچقماق رو به نابودی بود که در دوره صفویه به امر “بهادرخان شمس یوسف میبدی” بعضی از این بناها بازسازی شد. از آن جا که بهادرخان مورد توجه “شاه عباس صفوی” بود، سِمَت مامور وصول مالیات و مسئول رسیدگی به امور مالی یزد به او داده شد. یکی از اقداماتش، ایجاد “کاروانسرای خان شمس یوسف” در مکان قبلی کاروانسرای امیرچقماق بود.
از دوره صفویه به بعد بود که ساخت فضاهایی مانند حسینیه مرسوم شد، به همین دلیل معلوم می شود حسینیه میدان امیرچخماق تا قبل از آن دوره وجود نداشته است. بعد از بهادر خان، بنای کاروانسرا در حال نابودی بود که به اعتقاد “عبدالحسین آیتی” ، در اوایل قرن 13 ه.ق، “حاج ابوالقاسم رشتی”، میدان جلوی مسجد و سردرِ بازار را به تکیه تبدیل کرد. البته با توجه به نوشته های موجود در کتیبه سنگی داخل غرفه وسط تکیه، این ادعا به نوعی دچار تردید می شود، زیرا طبق کتاب یادگارهای یزد اثر “ایرج افشار”، در متن این کتیبه تاریخ ساخت و نام سازندگان تکیه به این شکل نوشته شده است: “در سال 1296 ه.ش، استاد محمدحسین فرزند مرحوم استاد باقر بنا و استاد محمدحسین فرزند مرحوم زین العابدین کرمانی و استاد عبدالخالق شماعی، تکیه مزبور را بنا کرده اند.”
همچنین در دوره “شاه عباس صفوی” علاوه بر این که بر روی کاروانسرا، چهارسوقی ایجاد کردند، تعدادی از ابنیه این مجموعه هم مرمت و بازسازی شد.

امیرچقماق در دوره قاجاریه

“حاجی حسین عطار” در دوره حکومت “فتحعلی شاه قاجار”، بخش هایی از مسجد را مرمت و نوسازی و به شبستان مسجد نیز قسمتی اضافه کرد.

تغییرات صورت گرفته در میدان امیرچقماق در دوره پهلوی

در گذشته، بعضی از میدان ها به مرور تبدیل به محلی برای دفن مردگان می شدند، میدان امیرچقماق هم به خاطر داشتن حسینیه، مکانی مناسب برای این مسئله محسوب می شد. زمانی که حکومت پهلوی به قدرت رسید، در همان ابتدا از این رویه جلوگیری کرد و با تخریب قبور، میدان ها به خصوص امیرچقماق، به حالت و کاربری قبل خود بازگشتند.
بیشترین تغییرات صورت گرفته در میدان امیرچخماق مربوط به این دوره به ویژه زمان حکومت “رضا شاه پهلوی” است. در سال 1314ه.ش، در زمان ایجاد نیمه دوم خیابان پهلوی(امام) با این که ضلع شمالی میدان و کاروانسرای امیرچقماق تخریب شدند، اما با تعریض معبر مقابل مسجد، میدانی وسیع با وضعیتی مناسب و شکل هندسی و کامل ایجاد شد.
در سال 1325 ه.ش، در پشت تکیه امیرچخماق به طرف شرق، خیابان ثریا(قیام) احداث شد. زمانی که اتصال این خیابان به خیابان شاه، صورت گرفت، میدان تخریب شد و فقط ضلع شرقی تکیه امیرچقماق باقی ماند و به این ترتیب میدانی کوچک در مقابل فضای حسینیه در نظر گرفته شد و آن را با مسجد امیرچقماق ادغام کردند. تکیه ای که اکنون در میدان امیرچخماق دیده می شود، همان بدنه جنوب شرقی میدان(بدنه اصلی تکیه) و تنها جداره باقی مانده از آن، در طول تغییر و تحولات رخ داده در دوره های مختلف در این فضا است.
یکی از طاق های صفه ها نیز فرو ریخته بود و امکان ریزش مناره ها را در پی داشت که بر اساس گزارش 17 تیر 1342ه.ش روزنامه کیهان، در این تاریخ مرمت شد. جهت جلوگیری از ریزش مناره های تکیه، چشمه های انتهای آن را خشکاندند.

مجموعه امیرچقماق در زمان حال

مرمت تکیه امیرچقماق در عصر معاصر توسط “حاج علی اکبر خرمی” صورت می گرفت که در سال 1378 ه.ش، از دنیا رفت. او در ساخت کارخانه درخشان، مسجد برخوردار و شاه طهماسب، دبیرستان ایرانشهر، آب  انبار رستم گیو، بادگیر باغ دولت آباد و …. همکاری داشت.
سال 1393 ه.ش، دوباره اقدام برای دفن مردگان در میدان آغاز شد و علی رغم مخالفت استانداری یزد، سازمان میراث فرهنگی و مردم، شاهد ایجاد قبور شهدای گمنام جنگ ایران و عراق در میدان مرکزی شهر یزد بودیم. به همین دلیل اکنون این میدان ظاهری کمی متفاوت به خود گرفته است. همچنین خیابان های اطراف این محدوده سنگفرش شده و یکی از خیابان های ورودی به این محل (واقع در خیابان امام)، نیز مسدود شده است.

آثار تاریخی جای گرفته در مجموعه امیرچخماق

مسجد امیرچقماق

یکی از قدیمی ترین بخش های این مجموعه که در ضلع جنوبی میدان قرار دارد، مسجد آن است که به “مسجد جامع نو یا مسجد دِهُوک” نیز مشهور بود. ساخت مسجد امیرچخماق در سال 841 ه.ق به اتمام رسید. بعد از مسجد جامع یزد، این مسجد از لحاظ معماری و اعتبار دارای اهمیت زیادی است. بر اساس نوشته های موجود در کتاب جامع مفیدی و عبارت موجود بر سردرِ جماعت خانه مسجد، در دوران صفویه این بنا به “چَقماقیه” مشهور بود. مسجد امیرچقماق با شماره مستقل ۲۴۷ ، در 15 آذر سال ۱۳۴۱ در فهرست آثار ملی ثبت شد.

موقعیت قرارگیری مسجد امیرچَقماق در گذشته و اکنون

در گذشته یزد در حصار(دیواری دور شهر برای محافظت از عوامل بیرونی) واقع بود که این شرایط تا زمان “محمدشاه قاجار” نیز ادامه داشت و تا آن زمان هم، مسجد امیرچقماق بیرون از محدوده شهر بود که با گذر زمان و گسترش فضای شهرنشینی، کم کم جزو بافت شهری شد.

ویژگی معماری دوره تیموری در یزد (در بناهایی مانند مسجد امیرچخماق)

ویژگی خاص معماری دوره تیموریان که در تمام مساجدِ ساخت این دوره در یزد (امیرچقماق، سرپلک، خضرشاه، پیرحسین دامغانی) دیده می شود، این است که در مساجد، غرفه و دهلیز ایجاد می کردند. غرفه ها دو طبقه ساخته می شدند و به فضای ایوان و گنبدخانه مشرف بودند. در معماری این دوره، راهرو یا گذرگاه هایی، تکیه گاه اتاق ها که تشکیل دهنده دیوارهای گنبدخانه و ایوان بودند، را قطع می کردند و برای اتصال فضاهای موازی به هم، جِرزهای قطور ایوان و گنبدخانه را می شکافتند.
همچنین یکی دیگر از شاخصه های بارز در معماری دوره تیموری، بهره بردن از طاق هاي کوکبی سراسری و طاق های خرپشته اي یا صلیبی است که در مساجد این دوره زیاد به چشم می خورد. از موارد تشخیص سبک معماری این دوره، تزیینات معماري آن است.

معماری و اجزای مسجد امیرچَقماق

ورودی های مسجد

یکی از ورودی های مسجد به صحن، راهروی شمالی از درِ کریاس است.
در ضلع شمال شرقی مسجد نیز دری کوچک قرار دارد که بر روی آن تاریخ 973 ه.ق دیده می شود. در ضلع شرقی مسجد در داخل کوچه یک ورودی دیگر است که با آجرهای لعابدار پوشیده شده و نمای آن کاشی است. یکی از دیگر از راه های ورودی به مسجد، از طریق حیاط بقعه “ستی فاطمه” است. همین مسئله باعث ایجاد صحنی مشترک بین مسجد امیرچقماق و بقعه ستی فاطمه شده است.

کتیبه های موجود در سردر و ورودی ها

کتیبه ای سنگی بر درِ جلویی مسجد ( مقابل میدان) قرار دارد که با خط نسخ، متن وقفنامه ای بر روی آن نوشته شده است. کتیبه ای از کاشی معرق با خط ثلث “محمدالحکیم” بر روی آن و جِرزهای آجری رنگ هم بر سردرِ شرقی مسجد دیده می شود.
ورودی واقع در کوچه، یک هشتی با پوشش آجری دارد که در پاکارِ سقفش(در طاق ضربی به محل قرارگیری سقف روی دیوار پاکار گفته می شود)، کتیبه ای از کاشی معرق نصب شده است.

شبستان های زمستانی و تابستانی

مسجد امیرچخماق دو شبستان تابستانی و زمستانی دارد. در دو طرف دالان ورودی، شبستان زمستانی قرار دارد که روشنایی آن توسط انعکاس نور بر روی سنگ مرمر، نشأت می گیرد. در بالای محراب شبستان تابستانی، بادگیری(لینک شود به مطلب بادگیر) زیبا وجود دارد که در گذشته برای خنک کردن و تهویه هوا از آن استفاده می شد.    ن

تامین نور شبستان

روشنایی شبستان مسجد از طریق چهار پنجره موجود در سقفِ ورودی و راهروی های دو طرف آن، ایجاد می شود.

ایوان شبستان

اطراف ایوان بلند شبستان، نقوش اسلیمی بر روی زمینه ای سورمه ای، با کاشی قهوه ای و سبز نقش بسته اند و در پایین آن نیز عبارت “القدر لله، الله اکبر”  نوشته شده است. در بخش هایی از سردرِ ایوان، کاشی کاری های معرق کار شده است که در سمت راست و چپشان، کتیبه هایی قرار دارد.

غرفه های ایوان

سنگی مرمر به ابعاد ۹۵×۵۴ سانتی متر با نقش قندیل و تکرار کلمات “الله، محمد، علی” با خط کوفی در چهار گوشه آن، در غرفه سمت چپ ایوان مشاهده می شود. سنگ قبر “محمد شفیع” که در تاریخ 1037 ه.ق فوت شده است، در ابعاد ۳۰× ۲۸ سانتی متر نیز در غرفه سمت راست ایوان قرار دارد.

محراب صفه (صحن) اصلی

طاقنمای محراب صفه (صحن) اصلی، مقرنس کاری است که در وسطش، یک گل مربع با کاشی معرق دیده می شود که بر روی آن با خط کوفی چهار بار کلمات “الله، محمد، علی” نوشته شده. سنگ مرمری با ابعاد 38/2× 15/1 در وسط محراب با دو ستون سنگی در دو سمتش وجود دارد که در بالای ستون ها عبارت “سُبحان حَی الذی لایموت” در دو گل مربع نقش بسته است. خود محراب نیز از کاشی معرق است.

سقف مسجد

سقف مسجد امیرچخماق با بهره گیری از طاق و تویزه(قوس و قزح و شاخه های خمیده) ایجاد شده است. بادگیر مسجد نیز در ضلع جنوب غربی آن و مشرف به کوچه قرار دارد.

گنبد مسجد

بالای این مسجد، گنبدی خمیده و ترک دار به چشم می خورد که کاشی های آن سبز است. در اطرافش کتیبه ای قرار دارد که بر روی آن با خط کوفی یکی از سوره های قرآن نوشته شده است. تکرار عبارت “السُلطان ظل الله…” با خط کوفی بنایی، بر کمربند گنبد و دورتادور سطح بیرونی آن، دیده می شود.

گرمخانه (جماعت خانه)

مسجد امیرچخماق گرمخانه یا جماعت خانه ای دارد که در سال 972 ه.ق، بر روی دو لنگه از دو درِ چوبی آن، میان دو کتیبه با خط نسخ، عبارت‌های “لااله الا الله ، محمد رسوال الله، علی ولی الله حقاً حقا” حک شده است.

مُأذنه

در مساجد، محلی می ساختند که مؤذن بالای آن ایستاده و اذان بگوید که به آن مأذنه گفته می شود. مأذنه این مسجد که آن را مشرف بر ورودی ضلع شرقی ساخته اند، از جنس آجر و به شکل مستطیلی است.

کاشی کاری ها و تزیینات مسجد

برای تزیین مسجد، در پنجره ها و بالای درها در قسمت شمالِ راهروی منتهی به صحن، کاشی های معرق کاری شده به کار رفته است. پنجره های دو طرف راهروی شمالی (ورودی از درِ کریاس به صحن)، با کاشی معرق مشبک پوشیده شده اند.
طاق نماهایی(شبیه به مسجد سرپلک) در دو سمت شبستان مسجد وجود دارد که در انتها به دو راهرو در طرفین ختم می شود. محراب شبستان با کاشی های معرق لاجوردی، سفید و طلایی و اِزاره های(قمستی از دیوار از کفِ طاقچه تا روی زمین) این بخش با کاشی های شش ضلعی به رنگ آبی پوشیده شده اند.
قسمتی از سردرِ ایوان با کاشی معرق و جرزهای آجرکاری تزیین شده است که بر روی کاشی ها کتیبه هایی قرار دارد. با خط کوفی کلمه “الله” بالای راهروی سمت راست میان گلی مربعی، نوشته شده است که داخل آن سوره “فاتحه” و بالای آن عبارت  “اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم” در یک خط مستقیم دیده می شود. در مقابل این کتیبه نیز، در بالا، به خط کوفی کلمه “محمد” و داخل آن اسامی دوازده امام نوشته شده است. دو گل مربع کتیبه دار مزین به خط کوفی، در دو سمت ایوان ایجاد شده است که در سمت راستش عبارت “ولی الله التوفیق” چهار بار نوشته شده است و در سمت چپ نیز عبارتی وجود دارد که خوانا نیست. در حالی که بدنه دیوارها از گچ سفید است، نمای ایوان با کاشی و آجرهای لعابدار سبز و لاجوردی تزیین شده.

بازار حاجی قنبر

نقش بازار در یزد

در یزد بازارهای زیادی وجود داشت که اقتصاد شهر از آن شکل می گرفت. هنوز برخی از این بازارهای قدیمی وجود دارد که می توان در آن ها قدم زد و صدای ضرب آهنگ چکش های مِسگَری یا هشدارهای گاریچی را شنید که شما را از سر راه کنار می زند تا زودتر بار خود را برساند.
در دوره پهلوی با احداث خیابان شاه(قیام کنونی)، بازار یزد دو قسمت شد که بخشی از بازارها مانند بازار محمدعلی خان، پنجعلی و ارسی دوزها از بین رفتند. در قرن نهم ه.ق در مجموعه امیرچخماق، بازاری احداث شد با نام “بازار حاجی قنبر” که قدیمی ترین بخش بازار یزد محسوب می شود. بازار مِسگَرها و حاجی قنبر دارای تزیینات گچی مربوط به دوره تیموری نیستند. سطح داخلی این بازار به صورتی ساده با گچ پوشانده شده است. در حال حاضر کارگاه هایی مانند رنگرزی که در آن الیاف را رنگ می کنند، کارگاه حلوایی که در آن مراحل تولید حلوا ارده از کنجد صورت می گیرد و کارگاه حناسابی مازاری هنوز فعالیت دارند.

تاریخچه بازار حاجی قنبر

در اواسط قرن نهم ه.ق “نظام‌ الدین حاجی قنبر جهانشاهی” مشهور به “نویین اعظم” ،به دستور “جهانشاه قره قویونلو” حاکم یزد شد. او هم حاکمی نیکو بود و بناهای زیادی نیز در شهر ایجاد کرد که هنوز برخی از آن ها پابرجا هستند. مانند ساخت کاروانسرا و بازاری (با هدف خرید و فروش صنایع دستی) در کنار میدان امیرچقماق که اکنون به “بازار حاجی قنبر” مشهور است، در ضلع شرقی میدان امیرچقماق قرار دارد. مدت ها بعد، تکیه و مناره های امیرچقماق بر سردرِ این بازار بنا شد.

تکیه امیرچقماق

تکیه چیست؟

جهت نشستن و تماشا کردن مراسم عزاداری و نخل برداری در ایام خاص، غرفه هایی(اتاقک) ایجاد می کردند که به آن “تکیه” گفته می شود. زمانی که در محوطه میانی میدان، مراسم تعزیه اجرا می شد، حاکم و افراد مهم در شاه نشینِ آن و بانوان در غرفه هایی دیگر می نشستند و آن را تماشا می کردند.

تاریخچه تکیه امیرچَقماق

در قرن سیزدهم هجری حسینیه ای در این مکان ساخته شد که بخشی از آن، بنایی است به شکل و سبک تکیه های یزد با دو مناره رفیع که بر سردرِ بازار میدان، ایجاد شده است. اکنون با شنیده شدن نام امیرچقماق تصویر آن در ذهن تداعی می شود در حالی که طبق منابع موجود، این بنا جزو آثار امیرجلال الدین امیرچقماق نیست.

دیواره های (جداره) تکیه

بخشی از تکیه امیرچقماق که اکنون مشاهده می شود، تنها جداره اصلی باقی مانده از آن است. غرفه های این جداره با حالتی پلکانی بر روی هم به صورت سه طبقه و با آجر ساخته شده اند. این غرفه های طاقنما به صورت قرینه در دو طرف، در دو ردیف عمودیِ 3 طبقه و 8 ردیف عمودیِ دو طبقه ایجاد شده اند که در وسط غرفه ها، در یک ردیف عمودیِ 3 طبقه و مرتفع، غرفه های اصلی قرار دارند. درون غرفه وسط، قدمت بنا و نام سازندگانش با خط نسخ بر روی سنگی مرمر به اندازه 25×25 حکاکی شده است.

بخش میانی تکیه

ارتفاع بخش میانی تکیه در مقایسه با سایر قسمت ها بیش تر است. از آن جا که این بخش از تکیه به عنوان شاه نشینِ بنا، محل نشستن حاکم یا بزرگان شهر بوده است، تزیینات کاشی کاری زیادی در آن مشاهده می شود.

مناره های تکیه امیرچَقماق

در بالای غرفه های میانی، مناره های زیبا و بلندی ایجاد شده است که در گذشته هنگام اذان از بالای آن صدای مؤذن به گوش می رسید. مدت ها قبل، بازدیدکنندگان می توانستند خود را به بالای مناره ها برسانند، اما در سال های اخیر جهت محافظت از این بنای قدیمی، راه ورود به آن بسته شد. همچنین در این بخش از بنا، ورودی بازار حاجی قنبر قرار دارد.

قدمت مناره ها

این بنا قدمتی بیش از 140 سال دارد که مُهرِ تایید آن، کتیبه موجود در غرفه شاه نشین است که بر روی آن تاریخ 1258 ه.ش دیده می شود. برخی بر این اعتقادند که این تکیه دارای پیشینه ای تاریخی و باستانی نیست. عباس رییس زاده (رییس اداره آموزش و باستان شناسی در سال ۱۳۴۲) می گوید:
“گروهی معتقدند که مناره‌ های امیرچخماق جنبه تاریخی ندارد و آن را مناره‌ های بی خاصیت می‌ نامند و می‌ گویند چون بیش از هشتاد سال (در آن زمان) از عمرش نمی‌گذرد، جنبه تاریخی ندارد، اما این اشخاص متوجه نیستند که باستان شناسی هم، وجود این مناره‌ ها را باستانی نمی‌ داند. باستان شناسی، قسمت مرکزی صفه‌ ها را به شهادت بقایای کاشی‌ های موجود در بدنه‌ های غرفه‌ های بالای سرِ بازار که هم زمان با مسجد امیرچقماق و مربوط به قرن نهم ه.ق است و در حدود یک قرن از مسجد جامع کبیر نوین‌تر است، را باستانی می‌ داند.”
گویی ارتفاع مناره های این بنا از ابتدای ساخت به این بلندی نبوده و بعدها در زمان مشروطیت، استاد “محمد بنا” با هزینه “حاجی آقای عطار” آن ها را بازسازی کرده و به ارتفاعشان افزوده است.

روایتی خواندنی از استاد محمد بنا

گردشگران بازدید کننده از این بنما معمولا از زبان راهنمایان فقط این اطلاعات را شنیده اند که این بنا متعلق به دوره ی تیموریان است و بانی آن امیرچخماق شامی یکی از امیران و سرداران شاهرخ تیموری است که در سال 836 هجری قمری تیمور او را به امارت یزد منصوب کرد . او و همسرش ستی فاطمه ( خواهر گوهرشادخاتون بانی مسجد گوهرشاد) به عمران و آبادانی شهر یزد پرداختند.و این بنا یکی از آثار آنها است که در مرکز بافت قدیم و جدید یزد قرار دارد.
اما معمولا نشنیده اند که؛  بنای فعلی امیرچخماق با بنای دوران تیموری تفاوتی اساسی دارد . این اثر تاریخی تا زمان مشروطیت  یک بنای ساده بود و در زمان مشروطه  مناره های زیبای آن احداث و شمایل تازه ای به این اثر معماری بخشید.
سازنده ی مناره های امیرچقماق بنایی بود مشهور به استاد محمد بنا. این شخص از معماران خوب و صاحب نام بود. زمانی به سبب بد بینی و یا به انتقام خواهر خود را که منسوب به عمل منافی شرافت بوده است به ضرب گلوله ی رولوور می کشد. این عمل استاد محمد سبب می شود نامی تر و مشهور تر شود. استاد محمد زندگی ساده ای داشته است، اما اتفاقی باعث می شود مسیر زندگی او تغییر کند.
درست در زمان شعله ور شدن خواسته های مشروطه طلبان، یزد نیز به کانون تحولات کشور می پیوندد و دسته ی استبدادی ها با مشروطه خواهان به مقابله بر می خیزند. جمعی از بزرگان مستبد آن عهد پیرامون استاد محمد بنا را می گیرند و او را ترغیب می کنند تا به کمک دوستانی که داشته علم مخالفت با مشروطه خواهان را بردارد. این شخص که سابقه ی شرارتش در مورد خواهر خود بر همه عیان شده بود لوطی ها و بزن بهادران شهر را دور خود جمع می کند. زمان استبداد صغیر و فرار محمد علی شاه فعالیت آنها تشدید می شود تا اینکه در یک روز کارشان به قیام علیه حاکم یزد کشیده می شود . این دسته به سرکردگی استاد محمد بنا از امامزاده جعفر به سمت ارگ حکومتی یزد حرکت می کنند و در زد و خوردی با نیروهای محافظ قلعه مقر جکومت را فتح می کنند. همین امر سبب می شود امر بر استاد محمد مشتبه شود و در بلبشو آن روزگار که ایران از حکومت  مرکزی قدرتمندی برخوردار نبوده این شخص حکومت یزد را در دست بگیرد  استاد محمد  خود را محمد شاه می نامد و با شلیک گلوله ی توپ رسما حکومت خود را اعلام می کند. مردم یزد به ناچار او را می پذیرند و استاد محمد چهل روز بر یزد حکم می راند. در این چهل روز فجایع زیادی به بار می آورد. از جمله اینکه شبانه به در خانه ی اعیان و ثروتمندان شهر می فرستاده و از آنها طلب مقادیر زیادی پول می کرده. اگر کسی امتناع می کرده و یا نداشته تا بپردازد او را در میدان شهر به چوب و فلک می بسته.
کم کم با شکل گیری قوام حکومت مرکزی دولت در پی دفع قائله ی استاد محمد لشکری را به یزد گسیل می دارد و استاد محمد فرار می کند. او با همراهان خود به سمت تفت می گریزند و این شهر را مقر حکومت خود می کنند. ویژگی جغرافیایی تفت سبب می شود تا دست یابی به استاد محمد سخت شود و نیروهای دولتی چند مرتبه حمله کرده و هر بار شکست خورده بر می گردند. تا اینکه در یک روز خبرچین ها پیغام  می آورند استاد محمد امروز مهمان فلان اقا است. نیروهای حکومتی از ارتفاعات تفت به این شهر حمله می کنند و نیروهای استاد محمد تارومار می شوند.
خود استاد محمد نیز در حین پریدن از بام خانه ی میزبان می افتد و پایش می شکند. نیروهای حکومتی تفت را فتح می کنند اما از استاد محمد خبری نمی یابند. اوضاع یزد آرام می شود و حکومت دولتی یزد تا مدت ها دنبال استاد محمد نقاط مختلف یزد را جستجو می کردند.
غافل از اینکه استاد محمد بعد از شکستن پا توسط دو نفر از هوادارانش در داخل جعبه و یا زنبیل انار پنهان شده روی او را انار ریخته و از تفت به رحمت آباد منتقل می کنند. مردم یزد کم کم استاد محمد را فراموش می کنند. تا اینکه استاد محمد به گمان فروکش کردن خشم مردم یزد نشانه هایی از زنده بودن خود را عیان می کند. از جمله یک مرتبه ماموری را به نزد حاکم وقت یزد می فرستد و از او طلب عفو می کند و می گوید چون من مدتی پادشاه یزد بوده ام سزاوار است بزرگواری کنید و مقام و منصبی در دارالحکومه به من بدهید.
حاکم می پذیرد و به طعنه برای استاد محمد پیغام می دهد که تو بیا من شغلی به تو می بخشم که خودت و فرزندانت و بعد از آنها هم از این شغل بهره مند شوند. استاد محمد خود را به حاکم تسلیم می کند.
اما حاکم که دل پری از این بنای زیاده طلب داشته او را به مرگ محکوم می کند و در میدان  خان مقابل مناره های بلند امیرچخماق که خود استاد محمد بنا ساخته بود دار مجازات او را علم می کنند.

زمانی که می خواستند استاد محمد را به دار بیاویزند از او می پرسند خواسته ای نداری تا اجابت کنیم؟
می گوید: چرا . می خواهم یک چپق چاق کنید من بکشم. وقتی داشته چپقش را می کشیده خطاب به مردم یزد می گوید: مردم گول آقایون استبداد طلب را نخورید. من بنایی بودم روز مزد و داشتم زندگی ام را می کردم. کاری کردند که خیال کنم شاه شده ام و حالا مقابل مناره هایی که خودم ساخته ام مرا به دار می آویزند و آنها دارند نگاهم می کنند.
استاد محمد را به دار می آویزند.
به خاطر معماری خاص تکیه امیرچقماق این بنا با شماره 383، در تاریخ 11 دی ماه سال 1330 ه.ش در فهرست آثار ملی و تاریخی کشور ثبت شد.

وجود نخل تاریخی در میدان امیرچَقماق

نخل چیست؟

نخل، حجم چوبي بزرگی است که به نشانه تابوت امام حسين (ع) ساخته می شود. آن را با تیرهای بزرگ چوبی به صورت پنجره مانند و به شکل درخت سرو که نماد آزادگی ست، می سازند و برای حمل کردن آن در طبقه زیرینش تیرهایی قوی نصب شده است. در دهه محرم با انواع شال هاي ابريشمي رنگارنگ، آيينه، چراغ و … آن را می آرایند و در زمان برگزاری مراسم، عزاداران آن را بر روی شانه های خود قرار می دهند و می گردانند. در گذشته آن را با قالیچه و آینه می پوشاندند که باعث می شد وزن آن چند برابر شود، سپس آن را بر دوش گذاشته و دور میدان می چرخاندند. در بقیه روزهای سال از نخل ها در حسینیه‌ها و مساجد نگهداری می‌شود.

نخل قدیمی امیرچَقماق

در ضلع شرقی میدان، نخلی بزرگ و قدیمی قرار دارد که با عنوان “نخل حیدری ها” شناخته می شود. بر اساس گفته های “عبدالحسین آیتی” (ادیب، شاعر و نویسنده معاصر) قدمت این نخل چیزی حدود 450 سال و مربوط به دوره صفویه است. همچنین با توجه به تاریخی که بر روی پارچه سیاه روپوشِ نخل با نماد شیر و خورشید نوشته شده، نخل بزرگ، از سال 1229 ه.ق در این بنا قرار دارد. به اعتقاد برخی، این نخل قدیمی ترین نخل شهر است و بعضی نیز وجود نخل های قدیمی تر از آن را باور دارند.

اندازه نخل

ابعاد این نخل 5/8 در 5/8 با ارتفاع 2/8 متر است که با این تفاسیر، عنوان یکی از بزرگ ترین نخل های شهر یزد را به خود اختصاص می دهد.

آذین بندی نخل ها در محرم

آذین بندی نخل های یزد (یکی از آن ها نیز در تفت قرار دارد) در ایام محرم از روز پنجم محرم تا شب عاشورا طول می کشید. بر علم های بزرگی که به آن “شَده” می گویند و از جنس چوب و آهن است، پارچه های زیبا و گران قیمت می بستند. همچنین آینه های بزرگ، دشنه های آهنین، شال های ترمه و … جزو تزیینات آن بود. حدود 20 نفر نیز برای نواختن سنج، خواندن آیات قرآن و اشعار محتشم درون نخل و بر روی تیرها قرار می گرفتند. از ظهر عاشورا مردم برای حمل نخل یا تماشای مراسم جمع می شدند.
افرادی که قصد حمل نخل را داشتند، بر روی شانه های خود پارچه هایی مانند متکا می بستند. برای بلند کردن نخل، سردسته ها خبردار می گفتند و با شنیده شدن سومین خبردار، نخل بر روی شانه های مردم شروع به حرکت می کرد. این مراسم به مدت یک ساعت در روز، در 4 میدان یزد (میدان های امیرچقماق و شاه در یزد و میدان های شاه ولی و گرمسیر در تفت) که دو مورد از آن ها در تفت است، از شمال به جنوب میدان و در 7 تا 15 مرتبه انجام می شد.

نخلبندی در گذر تاریخ

نخلبندی در گذشته به شکل و هدفی دیگر نیز مرسوم بود. به این شیوه که نه فقط برای عزاداری امام حسین (ع) که برای جشن و سرور نیز نخل هایی کوچک با گل های مصنوعی ساخته می شد و به حامل آن “نخل” و به گلکاری آن، “نخلبندی” می گفتند. در مراسم عروسی نخل ها را که با گل های طبیعی و مصنوعی نخلبندی شده بود، حمل می کردند، همین طور در زمان تشییع جنازه. اما به مرور زمان این مراسم صرفا محدود به عزاداری محرم شد.

بقعه (آرامگاه) سِتی فاطمه همسر امیرچَقماق

“ستی فاطمه خاتون” همسر “امیرچقماق” نیز مانند خودش، در آبادانی شهر یزد نقش زیادی داشت. این زوج آثار زیادی در شهر ایجاد کردند. بعد از فوت ستی فاطمه (در قرن نهم ه.ق)، او را در آرامگاهی در ضلع شمالی میدان امیرچقماق به خاک سپردند. پوشش داخلی اتاق آرامگاه “ستی فاطمه” از جنس گچ و بر روی آن گنبدی شب کلاهی و مزین به کاشی هایی به رنگ سبز است. در مقرنس های این بنا، کاشی های معرقی نیز به چشم می خورد.

آب انبارهای میدان امیرچَقماق

3 آب انبار در این مجموعه وجود داشته که در حال حاضر 2 عدد از آن ها باقی مانده است. آب انبار سوم که همراه با مسجد امیرچقماق در ضلع غربی میدان، ایجاد شد و به “آب انبار میدان” معروف بود، در زمان ساخت خیابان از بین رفت. تا چند دهه گذشته و قبل از انجام لوله کشی در شهرها، مردم آب مورد نیاز خود را از این آب انبارها، تامین می کردند.

آب انبار پنج بادگیری یا ستی فاطمه

در دوره صفویه، ستی فاطمه که به خیرمندی شهره بود، دستور داد تا آب انباری برای استفاده مردم ایجاد شود که در ضلع شمالی میدان ( درون کوچه شیخ اسداله) واقع است. نام این بنا “آب انبار پنج بادگیری” است که به آن “آب انبار ستی فاطمه” هم گفته می شود، زیرا در مجاورت بقعه این بانو قرار دارد.

معماری بنا

آب انبار پنج بادگیر دو ورودی داشت که یکی با عرض سه متر در کوچه شیخ اسداله قرار دارد و ورودی دیگرش که اکنون از بین رفته است، در میدان واقع بود. در دو سمت ورودیِ به جای مانده از آب انبار، دو سکو به ارتفاع نیم متر قرار دارد. برای رسیدن به پاشیرِ این آب انبار، باید 64 پله طی شود که در پله چهلم، فضایی 3×2 متر با دو غرفه 5/1×5/1 در طرفینش، دیده می شود. دلیل نام گذاری این آب انبار به پنج بادگیر، وجود همین تعداد بادگیر خشتی بالای آن است که کار تهویه و خنک کردن فضا و آب مخزن را انجام می دادند. درون کانالِ هر بادگیر 16 تیغه وجود دارد. ارتفاع ستون هر بادگیر به 12 متر می رسد. این بنا مخزنی بزرگ و گنبدی با نمای آجری به شکل تخم مرغی دارد. در زمان ساخت این آب انبار، چیزی حدود 7000 مترمکعب خاک برداری شده و دلیل ارتفاع 9 متری اش از سطح زمین تا بالای آن همین است. اکنون در محل این آب انبار، زورخانه ای قرار دارد که می توان از آن بازدید کرد و از فضای جالب آن لذت برد. روبروی آن نیز “آرامگاه ستی فاطمه” واقع شده است.

آب انبار تکیه یا حاجی قنبر

در موزه آب یزد می توانید از آب انبار تکیه یا حاجی قنبر، بازدید کنید که به دستور و با هزینه “نظام الدین حاجی قنبر جهانشاهی” و با موافقت امیرچقماق، هم زمان با احداث بازار، در کنار آن، ایجاد شد.

معماری بنا

در صفه دوم تکیه، ورودی این آب انبار با 52 پلکان قرار دارد. بادگیرهای آب انبار متفاوت است و در بدنه دیوارِ بازار حاجی قنبر قرار دارد. یکی از ویژگی های معماری آب انبار تکیه، این است که کل بنا و حتی گنبد آن، در زیر زمین قرار دارد و تنها چیزی که از آن بر روی زمین دیده می شود، تیزه گنبدش است. معماری اغلب آب انبارها به این شکل است که پلکانشان به صورت عمودی به وسط خزینه منتهی می شود، اما پلکان این آب انبار، در کنار خزینه ایجاد شده است. شاید دلیل این تفاوت این باشد که جهت اتصال پلکان به وسط خزینه باید زیر مناره های تکیه خالی می شد و با این کار قطعا خطر تخریب آن ها وجود داشت.

بادگیرهای آب انبار

آب انبار تکیه، چهار بادگیر داشت که اکنون سه عدد از آن ها در بدنه دیوار بازار باقی است. ساقه بادگیرها از پشت بام بازار، ٥/١ متر بالاتر قرار می گیرند. این بادگیرها با تلاش موزه آب یزد، با همان ظاهر اصیل خود، بازسازی شده اند.

مخزن آب انبار

هر بادگیر در آب انبار، دارای یک دریچه است که یکی از آن ها به اتاقک لجن کش راه دارد. در قدیم، در زمان تمیزکردن مخزن، آشغال و لجن کف مخزن با دَلو(وسیله ای مانند سطل) و با استفاده از طناب از طریق این دریچه ها که قرقره هایی چوبی در بالای آن ها قرار دارد، به اتاقک لجن کش و از آن جا به بیرون آب انبار منتقل می شد.

خزینه آب انبار

خزینه ای با قطر و ارتفاع 9 متر در عمق 14 متریِ زمین قرار دارد، که سقف آن به اندازه کل کف بازار است.
آب انبار تکیه یا حاجی قنبر با شماره ثبت 17894 در تاریخ 14 اسفند سال 1385 در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد.

مجموعه سهل بن علی

این مجموعه بقعه و مسجدی دارد که فرد مدفون در بقعه احتمالا “شیخ الاسلام سعید جمال الاسلام محمد بن احمد بن محمد بن مهریزد” است که در قرن نهم ه.ق از عرفای مشهور یزد محسوب می شد. این بنای خشت و گِلی که دیوارهای داخلی اش با گچ سفیدکاری شده، در سال 784 ه.ق توسط یکی از یارانش که از مشاهیر عصر “آل مظفر” با نام “مولا نا غیاث الدین علی منشی” بود، ساخته شد. در این بقعه کتیبه های گچی که روی آن ها با خط ثلث نوشته شده است، قرار دارد.
در ایوانی که دهانه آن 5/3 و عمق 5/5 متر است، ورودی بقعه واقع شده. در ضلع شمالی مسجد و جلوی ایوان، صحن بنا قرار دارد. بر روی یک چهار دیواری به اندازه 8/5 در 8/5 با ضخامت 1/5 متر، گنبدی قرار دارد که ابتدا به 8 گوشواره و بعد 16 عدد می رسد.
مجموعه سهل بن علی با شماره ثبت 2340 در 8 خرداد سال 1378 در فهرست آثار ملی ایران جای گرفت.

برخی دیگر از قسمت های میدان امیرچقماق

حمام و کاروانسرا

در ضلع شمالی میدان امیرچقماق (سمت راست تکیه) کاروانسرای “شعبان” و در سمت غرب آن نیز حمام و کاروانسرای “بافتی‌ها” قرار داشت. این کاروانسراها که اکنون اثری از این آن ها باقی نیست، زمانی رونق زیاد داشتند، مخصوصا وقتی مردم برای بدرقه کاروان حجاج در آن جا جمع می شدند. در میان بازار و مقابل مسجد نیز یک حمام قرار داشت.

حوض مقابل تکیه امیرچقماق

روبروی تکیه امیرچقماق، حوضی بزرگ قرار دارد که در دو دهه اخیر، مجسمه های مسی در آن به کار رفته است که مردان یا سقاهایی را نشان می دهد که در حال ریختن آب از مشک خود هستند. این مجسمه ها می تواند بیانگر اهمیت نقش آب در شهر یزد باشد.
سایر الحاقات مجموعه امیرچقماق با شماره 241 ثبت شده اند.

برگزاری مراسم های مذهبی در میدان امیرچقماق

روز عاشورا، این مکان یکی از میادین اصلی جهت برگزاری مراسم نخل برداری محسوب می شود، همچنین مراسم شام غریبان با اجرای دسته های عزاداری و حضور تعداد زیادی از مردم عزادار در این میدان و خیابان های اطراف انجام می شود و مردم در فضای حسینیه به روشن کردن شمع و عزاداری می پردازند.

آدرس

شهر یزد، میدان امیرچقماق

راه دسترسی

قرارگیری این مجموعه در مرکز شهر، راه را برای رسیدن به آن آسان کرده است. هم می توان با وسیله شخصی به راحتی به آن جا رسید، هم با استفاده از اتوبوس های خط واحد. برای این کار باید اتوبوس پایانه دروازه قرآن به شهدای محراب را سوار شوید یا اتوبوس خط چهارراه بعثت به راه آهن را، که باید در چهارراه شهدا پیاده شوید و بعد از آن فقط دقایقی پیاده روی لازم است تا به مقصد برسید.

اطلاعات بازدید

برای بازدید از میدان امیرچخماق، ساعت و زمان خاصی وجود ندارد و در هر ساعت از شبانه روز می توانید به آن جا رفته و از فضای آن لذت ببرید.

فضاهای قابل بازدید و خرید در میدان امیرچقماق و اطراف آن

موزه آب یزد
زورخانه (آب انبار پنج بادگیر)
شیرینی فروشی حاجی خلیفه
راسته بازار حاجی قنبر (مغازه های صنایع دستی، جگرکی و …)
هتل سنتی یزد
خیابان قیام
بازار زرگری

امام زاده سهل ابن علی

مجموعه “سهل بن علی” با قدمتی مربوط به قرن هشتم ه.ق، از مسجدی کوچک با یک حیاط، گرمخانه آجری، صحن، بادگیر، محراب آجری، دو نورگیر مرمر در سقف، اتاق، گنبدی مرتفع، تعدادی صفه و حمام تشکیل شده است. حمام 600 ساله این مجموعه، در زمان بازسازی مجموعه امیرچخماق از بین رفت.

مشخصات بنا

ورودی مجموعه

این مجموعه دو ورودی دارد که یکی از آن ها ساده و دارای یک در فلزی مشبک است که از صحن بقعه به کوچه راه دارد. ورودی اصلی نیز یک هشتی تازه ساز دارد که با رسمی بندی آجری، مقرنس و شمسه تزیین شده و بر روی آن کلمه “الله” با خط کوفی بنایی و لوز نوشته شده است.

صفه ها

بخش تازه ساخته شده این مجموعه، صفه هایی مزین به نقوش گچین آجری و خطوط کوفی بنایی است که در چهار طرف صحن سیمانی مستطیلی شکل در ابعاد 16×16 متر، ایجاد شده اند. خطوط کوفی بنایی و لوز بر پیشخوان بقعه دیده می شود. سه صفه هم در اضلاع شرقی، غربی و جنوبی وجود دارد که اطرافشان رسمی بندی و طاق نمای گچی به کار رفته است و داخلشان نیز طاقچه و پنجره چوبی قرار دارد.

مشخصات داخل بقعه

این بقعه از نوع مربعی گنبددار است که از طریق شکل پلان و اندازه های داخلی و تناسبات نمای خارجیِ آن می توان به این مسئله پی برد. داخل بقعه سهل بن علی علاوه بر طاقچه و سه پنجره مشبک آجری، در هر سمتش، یک غرفه ساخته شده است (چهار غرفه) که چهار فیلپوش گچی (جهت ساختن گنبد یا طاق بر روی دیوار، باید با روش گوشه سازی، شکل چهارگوش آن را به گِرد تغییر داد که یکی از این روش ها فیلپوش است) بالای غرفه سه کنج قرار دارد. در ساقه گنبد(لینک شود به قسمت گنبد در مطلب اجزای مسجد) چهار پنجره کوچک و یک ردیف کتیبه نیز در حاشیه زیرگنبد دیده می شود. گچبری های کم عمق مخصوص دوره ایلخانی نیز، در دو طرف هر یک از اضلاع داخلی بنا به چشم می خورد.

گنبد و گنبدخانه

گنبد بقعه که در ابتدا هشت گوشواره و بعد به شانزده گوشواره می رسد، بر روی یک چهاردیواری در ابعاد 8/5×8/5 و ضخامت 1/5 متر ایجاد شده است. گنبد این بنا از نوع دو پوسته پیوسته یعنی ساخت دو گنبد بر روی هم است. عموما گنبد یا پوسته زیرین نقش باربر را ایفا می کند و پوسته رویی برای مقابله با عوامل جوی و نماسازی ایجاد می شود. پوسته خارجی این گنبد، دارای قوس شبدری تند است. پشت بام بنا نیز از کاه گل ایجاد شده. یک مقبره در زیر گنبدخانه قرار دارد که برخی آن را متعلق به “امامزاده سهل بن علی” می دانند.

گرمخانه

این بخش از بنا، دو طبقه است و سقفش با استفاده از قوس جناغی و چتری ایجاد شده. همچنین 9 ستون آجری در آن دیده می شود.

کتیبه های مجموعه

یک کتیبه سنگی به شکل سرو، در بالای درگاهِ ورودی مسجد وجود دارد که بر روی آن عبارت “انما یعمر مساجد الله من امن بلّله ..” نوشته شده است. در پاکار سقف صحن نیز کتیبه ای از کاشی معرق قرار دارد. بر بالای دیوارهای زیر گنبد هم، کتیبه گچبری ایجاد شده است که سوره “فتح” با خط ثلث بر آن دیده می شود.

گچبری های بقعه سهل بن علی

گچبری هایی که در بقعه سهل بن علی کار شده است را می توان شبیه به گچبری های مدرسه “رکنیه” و “شمسیه” دانست که قدمتشان به قرن هشتم ه.ق می رسد.
گچبری های بنا، در اندازه های کوچک از زیر گنبد آغاز و به طاق نماها ختم می شوند و در پایین با گچبری مخصوص دوره ایلخانی ادامه پیدا می کنند. به این ترتیب، ارتفاعات زیاد بنا با این نوع تقسیم بندی در گچبری ها و به کار بردن مقرنس، نورگیر و کتیبه کم شده است تا بیننده قادر به درک عظمت آن باشد.

دو مدفن در یک آرامگاه

در این بقعه، مقبره ای قرار دارد که با توجه به بزرگیِ آن، این احتمال وجود دارد که دو نفر در آن دفن شده باشند، یکی امامزاده سهل بن علی و دیگری جمال الاسلام مهریزد.
در گذشته جهت محافظت از سنگ قبر، بر روی آن ضریحی از چوب و به شکل مشبک در ابعاد 4×2 متر، ساخته بودند که در حال حاضر آن را برداشته اند.

مدفن امامزاده سهل بن علی

به اعتقاد عموم مردم این بقعه محل دفن “امامزاده سهل بن علی” است و به همین دلیل برای آن ها قابل احترام است. به عبارتی در این مکان “سید ابوسهل بن امیرکابن علی بن ‌ابی سهل بن علی أبی الفضل بن محمدبن احمد الابح بن عیسی الرومی بن محمد بن علی العریضی بن امام جعفرصادق (ع)” (منسوب به امام جعفرصادق)مدفون است که در قرن پنجم ه.ق زندگی می کرده و جدش “سهل بن علی ابی الفضل” مشهور به “احمدآدم”(ساکن در همدان) است که هم دوره “شیخ الاسلام” و پسرعموی سادات عریضی یزد بود.

مزار جمال الاسلام مهریزد

همچنین طبق برخی شواهد، به احتمال زیاد، در این بقعه یکی از عرفای مشهور قرن پنجم ه.ق یزد، “شیخ الاسلام سعید جمال الاسلام محمد بن احمدبن محمد بن مهریزد” نیز مدفون است.
در کتاب جامع مفیدی این گونه نوشته شده که محل مقبره جمال السلام در قرن یازدهم ه.ق شناسایی شده و مشخص بوده است. این کتاب به وجود بنایی بزرگ در مقابل مصلی اشاره می کند که در قرن 784 ه.ق ایجاد شده. حال باید دید بنای گفته شده کدام است و آیا هنوز وجود دارد یا خیر. البته تنها بنای دارای مقبره و متعلق به قرن هشتم ه.ق که مانند مدرسه است و در جنوب شرقی مصلی قرار دارد، همین بقعه سهل بن علی است. پس باید به آن مطمئن بود، زیرا محال است از بنا و گنبد رفیعی مانند سهل بن علی در کتاب های مانند تاریخ یزد و جامع مفیدی یاد نشده باشد.
طبق نوشته تاریخ یزد، “مولانا غیاث الدین علی منشی” از مشاهیر دوره آل مظفر، در سال 784 ه.ق، عمارتی بر روی مقبره “شیخ جمال الاسلام” بنا می کند و در کنارش نیز خانقاهی می سازد. سال ساخت این بنا را قرن نهم ه.ق و در محله سرریگ می دانند.
همچنین یک نظریه از سوی “عبدالحسین آیتی” (ادیب، شاعر و نویسنده معاصر) وجود دارد که مقبره را متعلق به “سلمان خراسانی” می داند. این نظریه تا حدودی به خاطر تعلق بنا به قرن هشتم ه.ق، رد می شود. بر طبق شواهد موجود، این بقعه قبلا مدرسه ای بوده که در تاریخ یزد و تاریخ جدید یزد نیز از آن یاد شده است. اما به دلیل دفن بانی در این بنا، نمی توان مشخصات بقعه را با نوشته های این کتاب ها تطبیق داد.
مجموعه سهل بن علی با شماره ثبت 2340 در تاریخ 8 خرداد سال 1378 به‌ عنوان یکی از آثار ملی ایران ثبت شده است.

آدرس

یزد، خیابان امام خمینی(ره)، محله سهل بن علی

هزینه بازدید

رایگان

آرامگاه (بقعه) سِتی فاطمه

در نزدیکی مجموعه امیرچخماق بانویی آرام گرفته که هم در دوران خود، به پاکی و خوبی شهره بود و هم به خاطر اقداماتی که با همسرش در یزد انجام دادند، اکنون نیز از او به نیکی یاد می شود.

ستی فاطمه کیست؟

نامش “بی بی فاطمه خاتون” مشهور به “سِتی فاطمه” از قبیله “سغد” و پدرش امیرمحمد حاکم شمال هرات بود. همچنین بر اساس شواهد موجود، “گوهرشاد خاتون” خواهر اوست. همسر ستی فاطمه، “امیرجلال الدین چقماق شامی” بر یزد حکومت می کرد.
سِتی فاطمه و امیرچقماق، اقدامات عام المنفعه زیادی در یزد انجام دادند و بناهای زیادی ساختند، مثلا دستور ساخت مسجد “دِهُوک” داده شد، که سال 841 ه.ق به اتمام رسید. گرمابه، خانقاه، رباط و کاروانسرا ساختند و همچنین در بیرون از شهر، آسیاب نو ایجاد و چندین حلقه چاه نیز حفر کردند.

معنای واژه ستّی

“سِتی” برگرفته از “سات” یک لغت سانسکریت است. سال ها قبل، در هندوستان به زنی که بعد از مرگ همسرش، به همراه او سوزانده می شد، “سات” می گفتند که به معنای زن وفادار بود. به مرور زمان، واژه ستی به زبان فارسی راه یافت و به معنای زن پاکدامن است. بعدها نیز کلمه “بانو” جایگزین آن شد.

آبادانی های ستی فاطمه در یزد

ستی فاطمه علاقه زیادی به آبادانی و ساخت و ساز داشت و با شخصیت مقتدر و مستقلش توانست بناهای زیادی با بهره گیری از خزانه دارالحکومه یا ثروت شخصی خود در یزد ایجاد کند. پابه پای همسرش در ساخت مجموعه امیرچقماق کوشید. دستور ساخت آب انبار پنج بادگیری در امیرچقماق برای استفاده مردم را داد. در خارج از شهر، کاروانسرایی برای اسکان و استراحت کاروان ها ساخت، که اکنون اثری از آن باقی نیست. او نقشی هم در ایجاد تغییر و تعمیرِ برخی از قسمت های بناهای مختلف نیز داشت، مانند نوشتن سوره “سجده” توسط “مولانا شمس‌الدین محمدشاه حکیم” بر کتیبه صفه و گنبد مسجد امیرچقماق. یکی دیگر از اقداماتش در مسجد جامع یزد بود، دستور داد تا مسجد با سنگ مرمر مفروش و دو ستون از سنگ مرمر در دو طرف صفه ایجاد شود. به خواست او، منبری تزیین شده با کاشی الوان به جایِ منبر چوبی قدیمی مسجد قرار گرفت که به اعتقاد برخی، خاک استفاده شده در آن از کربلا آمده بود. همچنین با همراهی همسرش بناهایی مانند کاروانسرا، رباط، آسیاب، بازار، خانقاه، گرمابه، چندین حلقه چاه، باغ بیگم و … نیز ایجاد کردند.

دستور ساخت آرامگاه در بنای امیرچقماق (امیرچخماق)

سِتی فاطمه قبل از این که فوت کند، دستور داد تا در مجموعه امیرچقماق، آرامگاهی برایش بسازند که اکنون نیز پابرجاست و به “بقعه ستی فاطمه” مشهور است. این آرامگاه بنایی کوچک دارد و تزیینات آن ظریف و زیبا هستند. گنبدش(لینک شود به مطلب اجزای مسجد در قسمت گنبد) شبیه به نگین انگشتر و خیاری شکل است.

محل قرارگیری آرامگاه

آرامگاه این بانو در ضلع شمالی میدان و در یکی از کوچه های اطراف آن به نام شیخ اسدالله قرار دارد. درون این کوچه، آب انبار پنج بادگیری نیز (اکنون زورخانه ای در آن دایر است) واقع شده است. وقتی در میدان و نزدیک آن ایستاده باشید، گنبد آرامگاه از دور خودنمایی می کند.

معماری بنا

این آرامگاه اتاق یا گنبدخانه ای کوچک دارد که بر روی آن گنبدی با شکل شبکلاهی و کاشی هایی به رنگ سبز، قرار دارد. این گنبد که به سبک معماری دوره تیموری در آسیای مرکزی ساخته شده، دارای نمای بیرونی آجری است و رأس آن، کاشی های خیاره ای شکل به کار رفته. ورودی ساختمان یک در چوبی با دو لنگه دارد که بعد از آن یک راهروی کوچک، بازدیدکننده را به گنبدخانه می رساند. درون اتاق گنبدخانه، صفه های کوچک با قوس دسته سبدی در هر چهار طرفش دیده می شود که هر کدام چهار، سه کنج دارد که رف های کوچک برای شمع در آن به کار رفته است. این بخش با مقرنس گچی تزیین شده و با مرور زمان و اتفاقاتی که برای این بنا افتاده است، اثر کمی از نقوش و گچبری ها در این قسمت دیده می شود. در مرکز آرامگاه، قبر دو طبقه ای از جنس مرمر قرار دارد که بر روی سنگ قبر، نقش یک سرو(نماد زندگی پس از مرگ) دیده می شود. داخل گنبدخانه گچ و کف آن موزاییک است. با سنگ تا ارتفاع 30 سانتی متر از اِزاره داخل بنا را پوشانده اند.
با خط نستعلیق بر سردرِ آرامگاه این نوشته به چشم می خورد: “آرامگاه علیا حضرت صاحب خیرات و مبرات، ستی فاطمه، بانی مسجد امیر چقماق، در سنه 841 کتیبه علی محمد کاوه 1327”

تنها گنبد تیموری ایران بر فراز آرامگاه ستی فاطمه

گنبد خیاره ای شکل که بر روی این بنا دیده می شود، به سبک معماری دوره تیموری است که فقط همین یک مورد از آن در ایران وجود دارد. در خراسان بزرگ، کشورهای آسیای مرکزی مثل ازبکستان و هرات افغانستان نیز نمونه های مشابه آن پیدا می شود. این شکل از معماری را در آرامگاه خواهر ستی فاطمه یعنی گوهرشاد خاتون نیز می توان مشاهده کرد، که همین امر باعث می شود این احتمال قوت بگیرد که معمار گنبد آرامگاه این دو خواهر، یک نفر بوده است.
گنبد این بنا به شکل دو پوسته است و حالت خفته ‌ای دارد. حدودا در دهه 40 ه.ش، به دلیلی نامعلوم، این گنبد زیبا با گنبدی آجری پوشانده شده بود که در سال های اخیر تخریب و گنبد اصلی نمایان شد. بعد از بیرون آمدن، اکثر کاشی کاری های آن از بین رفته بود، به طوری که دیگر گل ها و نقش و نگار آن ها پیدا نبود. پوشش خارجی این گنبد، دو پوسته پیوسته ناری است. با مقرنس قطاری گچی، دور آهیانه گنبد (در گنبدهای دوپوسته به پوسته بیرونی اصطلاحا “خود” و به گنبد زیرین که از داخل بنا قابل مشاهده است، اصطلاحا “آهیانه” گفته می شود.) آرامگاه زینت داده شده که بالای این قطاربندی هم مقرنس گچی به کار رفته است. همچنین ساقه گنبد با مقرنس قطاری، کاشی معرق و نقوش اسلیمی و گل و بته مزین شده است.

آرایه ها و تزیینات آرامگاه

وقتی صاحب یک بنا بانویی خوش سلیقه و هنردوست باشد، می توان نشانه های آن را در تزیینات زیبایش یافت. آرامگاه ستی فاطمه دارای تزیینات ظریف گچبری مانند تزیینات مهری(نمادهای تصویری برگرفته از مفاهیم و داستان های مهری) و قطاربندی است. همچنین دورتادور بنا تزیینات طلاچسبان با ورق های طلای کار شده با رنگ های گوناگون، به کار رفته است. تُنگ بری (در این تزیین، شکل تُنگ را به صورت توخالی نقش می زنند)، نقوش اسلیمی و کتیبه هایی که آیات قرآن به خط ثلث بر آن ها نوشته شده است نیز در بنا دیده می شود. کاشی کاری های آرامگاه نیز خاص و زیبا است و هنر لایه چینی(برجسته کردن نقوش روی کاشی ها توسط کاشی کار که در اغلب موارد بعد از پخت کاشی، نقوش برجسته را طلاکاری می کردند) نیز در آن به کار رفته. البته اثر زیادی از این کاشی کاری ها به جای نمانده است. نقش ها و گچبری های به کار رفته در بدنه داخلی بنا که بنا به دلایلی با گچ و اندود پوشانده شده بودند و در طول سال ها، دچار آسیب شده اند، جزو شاهکارهای معماری تیموری محسوب می شوند.
در دوره تیموری بناهای زیادی با سبک معماری این دوره در شهر یزد ایجاد شدند که  مسجد امیرچقماق و آرامگاه ستی فاطمه از نمونه های آن هستند. بیشترین تزیینات معماری به کار رفته در بناهای تیموری یزد، در این آرامگاه و گنبد مصلی عتیق به چشم می خورد که دارای تکنیک اجرایی متنوع هستند و ارزش هنری آن ها بسیار زیاد است.

مرمت آرامگاه ستی فاطمه

حدود دهه 40 ه.ش، عده ای با قصد مرمت بنا، به دلیل ناتوانی در انجام این کار، جهت حفظ آرامگاه در مقابل آسیب های بیشتر، آن را با اندودی از گچ پوشانده بودند. در زمان کنونی هنگام مرمت بنا، لایه های گچ و اندودی که روی گچبری ها و تزیینات بدنه داخلی آرامگاه را پوشانده بود، کنار زده شد و زمانی که بر اساس شواهد موجود در داخل گنبد، سبک معماری این بنا و تفاوت گنبد آن با سایر بناهای مشابه اش مشخص شد، لایه آجری روی آن را تخریب کردند و اکنون گنبد اصلی خودنمایی می کند.
حریم گنبد ستی فاطمه و تا حدودی بنای آب انبار پنج بادگیری، به خاطر وجود ساختمانی که در مجاورت آن در عصر معاصر ساخته شده بود، محصور بود که با تخریبش، چشم مردم به نمای این آثار روشن شد.   همچنین در قسمت ساقه گنبد کاشی کاری هایی به جای مانده بود که مرمت شده است.
سال 1386 فاز اول مرمت تزیینات آرامگاه ستی فاطمه آغاز شد و فاز دوم آن نیز اکنون در حال انجام است.