مجموعه مارکار یزد

پردیس مارکار (پرورشگاه مارکار)

در سال 1301 (ه.ش) “پَشوتَن جی دوسابایی مارکار” (بازرگان پارسی ساکن هند) یزد را که در آن زمان مرکز زرتشتی نشین ایران بود، برای انجام نیت خیر خود یعنی تاسیس پرورشگاهی جهت تعلیم و آموزش و پرورش کودکان بی سرپرست، انتخاب نمود. سال 1303 (ه.ش) همراه با تعدادی از پارسیان هندوستان جهت بررسی وضعیت زرتشتیان به یزد سفر کرد. پس از بازگشت به هندوستان با سخنرانی در شهرهای مختلف هند توانست 50 هزار روپیه جهت کمک به بهبود وضعیت آموزش و پرورش کودکان زرتشتی ایران جمع آوری کند. مبلغ به دست آمده را به ایران ارسال و در سال 1311(ه.ش) زمینی به مساحت 70 هزار مترمربع جهت تاسیس پرورشگاه، دبستان و دبیرستان پسرانه خریداری کرد. در سال 1312 (ه.ش) ساخت مجموعه آغاز و سال 1313(ه.ش) با حضور وی افتتاح شد.

ساعت مارکار یزد (گاه نمای فردوسی)

در سفری که مارکار برای افتتاح پرورشگاه به یزد داشت، چنان از استقبال و تشویق مردم، دولت و مسئولین به ذوق آمده بود که بلافاصله به پیشنهاد شهرداری مبنی بر اهدای گاه نما (ساعت) به آن سازمان پاسخ مثبت داد و سنگ بنای برجی به نام شاعر بزرگ ایرانی یعنی فردوسی طوسی به نام “گاه نمای فردوسی” در میدان تازه تاسیس پهلوی(شهید بهشتی کنونی) به زمین نهاده شد، اما بعدها به دلیل نامناسب بودن محل، آن را به میدان مارکار واقع در روبروی مجموعه مارکار منتقل نمودند و برج در آن جا ساخته و ساعتی نیز در آن نصب شد. این برج 18 متر ارتفاع دارد که در هر سوی آن یک صفحه ساعت ساخت لندن تعبیه شده است. این برج سال ها مورد استفاده مردم بوده است و هم چنان صدای ضربات ساعت آن به گوش اهالی نزدیک به محل می رسد.

شروع فعالیت پرورشگاه مارکار

فعالیت پرورشگاه در فروردین سال 1301(ه.ش) به سرپرستی انجمن زرتشتیان ایرانی – بمبئی و ریاست “جمشید جی پتل” پزشک مطب “سررتن تاتا” با 20 کودک بی سرپرست از دهات و اطراف شهر یزد، آغاز شد. تا اواسط سال 1305(ه.ش) پرورشگاه در ساختمان شادروان “ارباب رستم شاه جهان” قرار داشت و بعد از آن به خانه “شیرازی ها” نزدیک همان مکان اولیه منتقل شد. کودکان پرورشگاه مارکار تا سال 1306(ه.ش) در مدارس “خسروی” و “کیخسروی” (بنیان گذاران این مدارس نیز زرتشتیان بودند) به تحصیل می پرداختند. بعد از آن “هنرستان جهانگیری” (ساختمان این هنرستان به نام مرحوم “پشوتن جی خورشید جی ایرانی” است) که شامل کارگاه های خیاطی، نجاری، قالی بافی، جوراب بافی، ترمه بافی، پارچه بافی و … بود به پرورشگاه الحاق شد. به این ترتیب کودکان و نوجوانان می توانستند در اوقات فراغت به خواست و انتخاب خود در این کارگاه ها روزانه 2 ساعت مشغول به حرفه آموزی شوند.
ظرفیت پرورشگاه برای 60 نفر در نظر گرفته شده بود. تا سال 1306(ه.ش) تعداد کودکان بی سرپرست تحت پوشش مجموعه مارکار 20 نفر بود و به مرور زمان تعداد آن ها به 45 نفر رسید. از سال 1313(ه.ش) با توجه به گسترش فضای مجموعه و بالا بودن ظرفیت ساختمان جدید، مجموعه شروع به پذیرش کودکانی کرد که یتیم نبودند، اما خانواده آن ها بنا به دلایلی(زندگی در اطراف شهر و دوری راه برای رفت و آمد روزانه فرزندشان به مدرسه) تمایل داشتند فرزندشان به صورت شبانه روزی در ازای پرداخت هزینه در نظر گرفته شده، در مجموعه نگه داری و تربیت شود. به این ترتیب کودکان از شنبه تا پنج شنبه در محل پرورشگاه سکونت داشتند و جمعه به منزل خود باز می گشتند.

تاسیس دبستان مارکار

به پیشنهاد رییس وقت پرورشگاه “سروش لهراسب” در بهمن سال 1306(ه.ش)، دبستان پسرانه مارکار در محل پرورشگاه تاسیس شد. شروع فعالیت این دبستان با 70 دانش آموز بود که به مرور زمان و به واسطه تلاش لهراسب و استقبالی که از سوی علاقه مندان به دانش صورت گرفت بر تعداد دانش آموزان افزوده شد تا این که به ظرفیت کامل رسید. دبستان و پرورشگاه به مدت 6 سال در کنار یک دیگر به انجام خدمات فرهنگی می پرداختند. با این اوصاف پشوتن مارکار با ایمان به کاری که شروع کرده بود، به فکر توسعه فضای مجموعه بود که با خرید 100 هزار متر مربع زمین نزدیک میدان پهلوی(شهید بهشتی کنونی) و با طراحی نقشه آن توسط “برزو سهراب” این کار را عملی نمود. از سال 1312(ه.ش) مجموعه مارکار به عنوان پرورشگاه، دبستان و دبیرستان به فعالیت خود ادامه داد.

دبیرستان پسرانه مارکار

در شهریور سال 1312(ه.ش) پس از رشد و توسعه دبستان مارکار، با تلاش “سروش لهراسب” و لطف “پشوتن مارکار” و همراهی انجمن زرتشتیان ایرانی – بمبئی، دبیرستانی با سه کلاس اول متوسطه در مجموعه تاسیس شد که توانست فارغ التحصیلان زیادی روانه جامعه کند و همیشه جزو دبیرستان های خوب یزد محسوب می شد. شاگرد ممتازان دبیرستان مارکار بعد از اتمام تحصیلات دوره اول متوسطه(سیکل) به مدارس “کیخسروی” و “ایرانشهر” فرستاده می شدند و بعد از اتمام دوره دوم دبیرستان، با سرمایه ای که از سوی مجموعه مارکار به این منظور اختصاص یافته بود، جهت ادامه تحصیل در دانشگاه، به تهران اعزام می شدند.
دبیرستان مارکار در سال 1396(ه.ش) به دبیرستان “ماندگار مارکار” تغییر نام داده و اکنون مورد استفاده کلیه دانش آموزان یزدی است.

دبستان دخترانه مارکار

“پشوتن مارکار” پرورشگاه پسرانه مارکار را در سال 1301(ه.ش) به نام مادر خود بنا نمود و تصمیم گرفت یادبودی نیز به نام پدر خود تاسیس کند. به همین دلیل سال 1305(ه.ش) پرورشگاه دختران با حضور “سرهرمزجی عدن” رییس وقت “انجمن ایران لیگ بمبئی” افتتاح گردید. مقدمات ساخت این بنا توسط “منوچهر کنتراکتر” رییس پرورشگاه آماده شد، اما با توجه به شرایط فرهنگی و اجتماعی آن دوره شهر یزد و پایین بودن سطح فرهنگ بانوان در ایران، به پیشنهاد “سروش لهراسب” به جای ساخت پرورشگاه دختران، دبستان دخترانه مارکار با ظرفیت 84 نفر تاسیس شد. این دبستان در سال 1309(ه.ش) با 6 کلاس ابتدایی به فعالیت خود ادامه می داد.

دبیرستان دخترانه مارکار

پس از رشد و تکمیل دبستان دخترانه، شهریور 1312(ه.ش) همزمان با ساخت دبیرستان پسرانه، کلاس اول دبیرستان دخترانه مارکار نیز به مجموعه اضافه شد. این دبیرستان موفق شد در خرداد سال 1315(ه.ش) برای امتحان نهایی، داوطلب سال سوم متوسطه معرفی کند. دبیرستان دخترانه مارکار جزو بهترین دبیرستان های دخترانه شهر به شمار می رفت.

ساختمان مجموعه مارکار یزد

این مجموعه وسیع، شامل دو عمارت است که یکی در جلوی مجموعه و رو به خیابان قرار دارد و شامل 18 اتاق، یک سالن برای دبستان و دبیرستان با ظرفیت 800 دانش آموز و عمارت دوم در عقب مجموعه که شامل 3 سالن خوابگاه، 9 اتاق، زیرزمین و اتاق های مخصوص است. این دو عمارت توسط دو راهرو با ستون های آجری زیبا به یکدیگر متصل می شوند. سالن غذاخوری، سرویس بهداشتی، حمام و اتاق های هنرستان و … در طرفین عمارت قرار داشتند که اکنون کاربرد قبل را ندارند.
با تاکید پشوتن مارکار، ساخت بنای پرورشگاه در سریع ترین زمان ممکن انجام شد و در سال 1313(ه.ش) برای افتتاح آن به یزد سفر کرد. استقبال بی نظیر مردم از مارکار، نشان از قدردانی و حق شناسی مردم به چنین اقدام نیکوکارانه ای بود.
نکته جالب توجه این است که در زمان ساخت مجموعه، برای سرعت بیش تر، تمامی امکانات و ابزارهای ساخت بنا مانند کوره آجرپزی، نجاری و … درون خود مجموعه قرار داشت و همه چیز در داخل تولید می شد و مورد استفاده قرار می گرفت.
این مجموعه در زمان جنگ ایران و عراق به عنوان پذیرشگاه جنگ زدگان زرتشتی استفاده می شد. مدتی پس از جنگ نیز کاربرد مسافرخانه داشت که البته در کنار آن فعالیت های دینی و فرهنگی زرتشتیان نیز در آن جا انجام می شد.

یاری دهندگان و پایه گذاران موسسات خیریه مارکار(مجموعه مارکار)

اسامی که ذکر می شود ریاست پرورشگاه و دبیرستان های دخترانه و پسرانه مجموعه مارکار را طی سال های 1306 تا 1345 (ه.ش) بر عهده داشته و برای این مجموعه تلاش های زیادی کرده اند.
دکتر جمشید جی پتل که در آن زمان پزشک مطب “سررتن تاتا” بود. وی از سوی پشوتن مارکار و انجمن زرتشتیان ایرانی- بمبئی ماموریت داشت، دبیرستان پسرانه مارکار را تاسیس کند. به دلیل دور بودن محل سکونتش، مدیریت داخلی پرورشگاه را به “رستم بهرام نسیمی” از زرتشتیان نیکنام سپرد و انجمن زرتشتیان نیز بر این امر نظارت می کرد.
دکتر گوددز جانشین جمشید جی پتل در مطب بود و ریاست پرورشگاه مارکار به او واگذار شد. در دوران ریاست وی نیز همچنان مدیریت داخلی مجموعه بر عهده رستم بهرام نسیمی بود.
مانک فریدون ملا کسی بود که اداره امور را از پزشک مطب سررتن تاتا گرفته و به او محول کردند. او نیز مانند بقیه، از پارسیان هند و از هندوستان برای این ماموریت انتخاب شده بود. او در داخل پرورشگاه اقامت داشت به این ترتیب خود مستقیما به اداره امور و نظارت بر مجموعه می پرداخت، اما هم چنان مدیریت داخلی بدون تغییرات اساسی و به منوال قبل بر عهده رستم بهرام نسیمی بود.
منوچهر کنتراکتر از پارسیان هند بود که جهت تاسیس “دبیرستان جهانگیری” به یزد سفر کرد و در سال 1305(ه.ش) از سوی هندوستان اداره پرورشگاه مارکار به او سپرده شد. در این زمان بود که محل پرورشگاه تغییر کرد و با دبیرستان جهانگیری در یک مکان استقرار یافت. به این ترتیب ریاست و نظارت پرورشگاه مارکار و هم چنین هنرستان صنعتی جهانگیری را خود بر عهده گرفته بود. در دوره ای 3 ساله ریاست هنرستان به موبد “فریدون بهمن ام” محول شد. پیوستن هنرستان به مجموعه مارکار باعث ایجاد ذوق و علاقه در کودکان و نوجوانان تحت پوشش مجموعه و یادگیری کارهای هنری توسط آن ها شده بود.
سروش لهراسب جوان زرتشتی ایرانی تحصیل کرده و کاردان و از فارغ التحصیلان “کالج آمریکایی” (دبیرستان البرز کنونی) بود. سروش لهراسب که به “میرزا سروش” معروف بود، ریاست دبستان “دینیاری” یزد را به خوبی انجام داده و به این نحو شایستگی او در مدیریت ثابت شده بود. با ریاست او بر پرورشگاه مارکار در سال 1306(ه.ش) اداره این مجموعه شکلی دیگر به خود گرفت. او در راستای تشریح وضعیت شهر یزد و زرتشتیان ساکن در آن و هم چنین وضع موسسه خیریه مارکار و انجام امور مربوطه چند بار به هندوستان سفر کرد. همیشه نظرات و پیشنهادات او در رابطه با توسعه و تغییرات در مجموعه مارکار توسط پشوتن مارکار و انجمن زرتشتیان ایرانی – بمبئی به تایید و تصویب می رسید. او نزدیک به 40 سال از عمر خود را وقف پیشرفت و توسعه مجموعه مارکار کرد. تعلق خاطر و احساس مسئولیت او به انجام خدمات فرهنگی و مجموعه مارکار تا اواخر عمر همراه با او بود و در این راه دست از تلاش بر نمی داشت. همین تلاش ها بود که نه تنها مجموعه مارکار را در همه این سال ها از نابودی که به خاطر ایجاد تغییر و تحولات بسیار زیاد در آن ممکن بود گریبان آن را بگیرد نجات داد، بلکه باعث پیشرفت و تکامل مجموعه نیز شد. وی علاوه بر سرپرستی کل مجموعه مارکار و هنرستان جهانگیری بر تعداد زیادی از دبستان های روستاهای زرتشتی نشین اطراف یزد نیز نظارت داشت. هم چنین به تدریس در دبیرستان مارکار نیز می پرداخت. همسرش “پروین خانم” نیز در طی این سال ها به آموزش خیاطی و هنرهای دستی به بانوان زرتشتی یزد مشغول بود. هم چنین در اداره امور مجموعه مارکار نیز او را همراهی می کرد.
پس از فوت پشوتن مارکار عده ای بر آن شدند تا نام دبیرستان مارکار را به دبیرستان نمونه فرهنگیان تغییر دهند که دبیران به نشانه اعتراض بر سر کلاس درس حاضر نشدند و بیان کردند: “فرهنگیان خود برای خود مدرسه بسازند، نام نیک رفتگان را باید نیک نگاه داشت تا برای آیندگان سرمشق باشد.”

با ورود به محوطه پردیس مارکار یزد (مجموعه مارکار) چه می بینید؟

برای بازدید از مجموعه باید از در ورودی داخل کوچه وارد شد. به محض ورود سمت چپ خود اتاقک نگهبانی را می بینید که محل تهیه بلیط است. از همان بدو ورود به محوطه، ساختمان بزرگ آجری روبروی خود می بینید که زیرزمین آن سال 1394(ه.ش) تبدیل به موزه شده است. اما بهتر است ابتدا محیط بیرون ساختمان که حیاطی بسیار بزرگ و شامل قسمت های مختلف است را ببینید.

گاو رو

پس از تهیه بلیط چند قدم جلوتر به سمت چپ رفته و اولین مکانی که برای بازدید باید برایش توقف کنید “گاورو” نام دارد.
در آن زمان خبری از آب لوله کشی نبود. به همین دلیل به هزینه یک زرتشتی نیکوکار چاه آب “رحیم آباد” برای استفاده ساکنین پرورشگاه حفر شد که حدود 110 پله داشت. برداشت مداوم آب از چاه کاری دشوار بود به همین دلیل محوطه گاورو نیز توسط فرد خیرمند دیگری در شرق ساختمان پرورشگاه ساخته شد. به این ترتیب پر کردن مخزن آب انبار راحت تر بود. استفاده از نیروی انسانی برای پر کردن مخزن سخت بود به همین دلیل برای این کار از گاو بهره می بردند. گاو در مسیر شیب دار(شیب ملایم) کنار چاه آب به صورت رفت و برگشت سطل را از آب پر می کرد. به این صورت که وقتی گاو به بالای شیب می رسید، “دَلو” (ظرفی سطل مانند که از آن برای برداشتن آب از چاه استفاده می شد.) داخل چاه می رفت و با پایین آمدن گاو از شیب، دلو پر شده، بالا کشیده می شد. در بالاترین نقطه مانعی برای توقف دلو ساخته شده بود تا با رسیدن به آن، آب داخل دلو به مسیر منتهی به مخزن بریزد. گاو نیز در انتهای مسیر دور می زد و به بالا برمی گشت. زمین گاورو را به این علت شیب دار می ساختند تا نیروی گرانش زمین و وزن گاو، روند بالا کشیدن دلو پر شده را آسان تر کند. به این ترتیب در حالت پایین رفتن از شیب، دلو بالا کشیده می شد. بعد از حدود دو هفته کارکردن گاو در مسیر گاورو، مخزن آب انبار پر می شد. منبعی که آب درون آن ریخته می شد به ساختمان اصلی مجموعه لوله کشی شده بود. گاورو ها در مواردی مانند آبیاری باغ های بزرگ، پر کردن خزینه گرمابه های سنتی و بیرون کشیدن آب از چاه ها استفاده می شدند.

آب انبار

“آب ‌انبار” حوض یا استخر سرپوشیده‌ای است که برای ذخیره آب معمولاً در زیرِ زمین در شهرها، روستاها، دژها، مسیرهاي کاروان رو (در رباط ها و کاروان سراها) و در دل کوه ها ساخته می شد. به این شکل دسترسی به آب در روزهای کم آبی، زمان محاصره توسط دشمن و استفاده از آب خنک در تابستان آسان تر بود. به آب انبار، اَنباز، حوض انبار، سردابه، بِرکه، مَصنَع، مَنبَع و گاه آبدان نیز گفته می شد. در گویش یزدي، آب انبار را “اومبار”می نامند.
با گذر از ورودی کنار گاورو، به محوطه ای وارد می شوید که می توانید گنبد و بادگیرهای آب ابنار مجموعه که توسط خیر زرتشتی ساخته شده است را مشاهده کنید.

حمام

در گذشته در هنگام ساخت “گرمابه” یا “حمام های سنتی” به این نکته دقت می شد که پایین تر از سطح زمین ساخته شوند، زیرا هر چه محل قرارگیری بنا از سطح زمین پایین تر باشد، بیش تر عایق هوا است و تبادل گرما با محیط کم تر می شود. به همین دلیل گرم کردن یا خنک کردن این نوع فضاها راحت تر صورت می گیرد. یکی از دیگر از دلایل آن، دسترسی آسان تر به آب است، زیرا در آن دوران لوله کشی و تجهیزات لازم برای پمپاژ آب به سطح زمین وجود نداشت.
اندکی جلوتر از محوطه گاورو و آب انبار به پله های حمام می رسید. با پایین رفتن از پله ها و عبور از در چوبی قدیمی، به ورودی حمام می رسید. ابتدا فضایی به نام “سَربینه یا رختکن” وجود دارد که در آن سکوها و جالباسی هایی دیده می شود که مردم لباس های خود را بیرون می آوردند و آن جا قرار می دادند. سپس وارد “بینه” یا همان فضای اصلی حمام می شوید. در وسط این قسمت حوضی کوچک قرار دارد که در گذشته همیشه در آن آب می ریختند تا افراد قبل از ورود به گرمخانه از درون آن رد شوند، زیرا معتقد بودند بهتر است ابتدا رطوبت از پا وارد بدن شود. گرداگرد این فضا سکوهایی برای نشستن افراد ساخته شده است. در این جا هرکس تمایل داشت توسط افرادی به نام “دَلاک” مشت و مال(ماساژ) یا شستشو داده می شد. بعد از آن وارد گرمخانه می شد و با آب گرم به شست و شوی خود می پرداخت. وقتی داخل فضای گرمخانه می شوید در قسمت پایینی دیوار روبرو، شیر آبی می بینید که زیر آن یک حوضچه کوچک برای پساب ساخته شده است. دلیل ساخت شیر آب این است که زمین گرمخانه به واسطه ریخته شدن آب های کثیف، کف صابون و … آلوده بود، به همین دلیل افراد پس از بیرون آمدن از آن، پای خود را زیر این شیرآب می شستند و بیرون می رفتند.

معماری جالب سرویس های بهداشتی

با بیرون آمدن از فضای حمام، اندکی جلوتر سرویس های بهداشتی قدیمی که اندکی بازسازی شده اند را خواهید دید. یکی از نکات جالب این توالت ها ورودی های باریک، تنگ و بدون در آن ها است که دیوار روبرو، حایل بر محل اصلی است و آن را پوشش می دهد. چاه توالت ها به مخزنی در پشت سرویس های بهداشتی متصل بود که فضولات انسانی در آن ذخیره می شد. تقریبا یک بار در ماه فردی با استفاده از الاغ، محتویات این مخزن را برای استفاده در مصارف کشاورزی و … در قبال پرداخت پول یا دادن محصولات کشاورزی از مجموعه خریداری می کرد.

عمارت خوابگاه

بعد از بازدید از این بخش، به طرف دیگر حیاط و عمارت می روید. عمارت آجری بزرگ با طاق های ضربی و ستون هایی محکم. هیچ تیرآهنی در ساخت این بنا به کار نرفته است و وزن تمامی ساختمان بر دوش همین ستون های زیبا است. این عمارت که در عقب مجموعه قرار دارد شامل 3 سالن خوابگاه، 9 اتاق، زیرزمین(موزه کنونی) و اتاق های مخصوص بوده است. تمام مجموعه به جز خانه سرایدار که با کاهگل ساخته شده، از آجر و گل است. روبروی ساختمان حوض بزرگی دیده می شود که چهار طرف آن باغچه قرار دارد. روبروی حوض نیز زمین بازی کوچکی با تاب و سرسره وجود دارد که باغچه و درختان اطراف، محیط را زیباتر کرده اند. کمی آن طرف تر نیز زمین چمن بزرگی را خواهید دید که زمانی دانش آموزان مدرسه در آن فوتبال، هاکی، طناب بازی، والیبال و … بازی می کردند. اکنون نیز از زمین چمن و پیست اسکیت مجموعه استفاده و برخی از مراسم زرتشتیان در این مکان برگزار می شود.
دور تا دور ساختمان باغچه هایی با درختچه ها و درخت هایی بلند ایجاد شده است که زیبایی فضا را دو چندان می کنند. با بالا رفتن از پله های آجری ساختمان و گذر از در بزرگ چوبی ساده که شیشه هایی نیز در آن تعبیه شده است، وارد سالن و اتاق هایی می شوید که روزی خوابگاه کودکان تحت پوشش مجموعه بوده است، اما اکنون به شکل خوابگاه نیست و می توانید تصاویر قدیمی مربوط به این بخش و سایر بخش ها را در موزه مشاهده کنید.

ساختمان کلاس ها

در پشت عمارتی که قبلا محل پرورشگاه و خوابگاه بود، عمارت دبستان و دبیرستان قرار دارد. بنای آجری که در قسمت ورودی آن، ستون های سنگی به شکل ستون های تخت جمشید در میان 3 در چوبی خودنمایی می کنند. روی کاشی کاری آبی بالای سردر، مصرعی از فردوسی نوشته شده است: “توانا بود هر که دانا بود” و در کاشی کاری زیر آن نام “پرورشگاه و دبیرستان پشوتن جی دوسابایی مارکار” نوشته و تاریخ ساخت و افتتاح آن نیز در زیر آن درج شده است. بالای کاشی کاری ها سه ستاره با عناوینی در وسط آن یعنی هومت(اندیشه نیک)، هوخت(گفتار نیک) و هورشت(کردار نیک) تعبیه شده است. در بالاترین نقطه سردر نیز “نگاره فروهر” نصب شده است. بر روی دیوارهای دو طرف ورودی، کاشی کاری های آبی با طرح سرو سبزی در وسط آن جلوه زیبایی به بنا داده است. در اعتقاد ایرانیان باستان سرو نماد سرسبزی، سربلندی و یکرنگی است. دو پنجره چوبی نیز روی هر دیوار زیر این کاشی کاری ها قرار دارد. چند پله شما را به در ورودی ساختمان می رساند.
این عمارت با استفاده از راهروهایی زیبا با ستون هایی آجری به عمارت عقب مجموعه متصل می شود. در هنگام گذر از راهروهایی که دو طرف آن باز است، حیاط های بزرگ به همراه حوضی سنگی در میان آن دیده می شود که چهار طرف حوض را باغچه هایی کوچک احاطه کرده اند.
اگر از در داخل خیابان به این مجموعه وارد شوید (معمولا این در برای ورود عموم باز نیست) حیاطی بزرگ را می بینید که این عمارت در آن قرار دارد. عمارت جلوی مجموعه مارکار شامل کلاس های درس است که اکنون نیز در برخی از آن ها کلاس های دینی دانش آموزان پسر زرتشتی مقطع متوسطه برگزار می شود. سبک و سیاق معماری این مجموعه تقریبا مانند گذشته است.

موزه مارکار یزد (زیرزمین)

به اندازه وسعت ساختمان، زیرزمینی زیر آن قرار دارد که اکنون بازسازی و تبدیل به موزه “فرهنگ ایرانیان زرتشتی” شده است. این موزه جزو 14 موزه برتر کشور محسوب می شود که توسط خیرین زرتشتی (خانواده “شاه جهان گودرز”) تاسیس شده است.
با پایین رفتن از پله ها احساس می کنید هوا در زیرزمین خنک تر است، اما جالب این جا است که دما همیشه در این بخش ثابت و بین 23 تا 25 درجه است. به دلیل همین ثبات دما در فصل های مختلف خنک تر یا گرم تر به نظر می رسد. در فضای ورودی موزه درست به محض پایین آمدن از پله ها تابلوی نقاشی بزرگ و رنگی از پشوتن مارکار بر دیوار روبرو جلوه نمایی می کند. روی دیوار کناری نیز عکس های قدیمی مجموعه، مسئولین و دانش آموزان آن نصب شده است.
یکی از کاربردهای زیرزمین مانند سایر بناها، محل نگه داری غلات و حبوبات بوده است. غلات درون خمره هایی که پخت نمی شدند و در یزد به آن ها “تَپو” گفته می شود، نگهداری می شدند. در سمت چپ ورودی منبعی آجری(سیلو) کوچکی قرار دارد که گندم درون آن ریخته و نگه داری می شد. پایین منبع نیز دریچه ای کوچک برای برداشتن گندم به اندازه مصرف روزانه تعبیه شده است.
با گذر از طاقی اول وارد فضایی می شوید که اجاق های ساخته شده کنار دیوار نشان می دهد این جا آشپزخانه بوده است. در وسط اتاق نیز چاهی نمادین ساخته شده است که حس و حال نوستالژیک آن را افزایش می دهد. دور تا دور اتاق نیز نیمکت های چوبی گذاشته شده است تا بازدیدکنندگان در صورت خستگی یا تمایل به حضور بیش تر در آن فضا بر روی آن ها بنشینند. اکنون نیز به صورت نمادین دیگ های مسی و وسیله های قدیمی آشپرخانه در آن قرار داده اند که دیدنش حس خوبی را درون انسان ایجاد می کند.
اتاقک های زیر زمین هر کدام مختص به معرفی یکی از سنت ها، جشن ها یا آیین های زرتشتیان است. با گشت و گذار در موزه، تمامی رسوم و آیین های زرتشتی به همراه عکس و وسایل مربوط به آن مشاهده می شود. اگر این بازدید به همراه یک راهنمای زرتشتی انجام شود بسیار جذاب تر خواهد بود، زیرا با توضیحات خود، دیدنی های شما را تکمیل خواهد کرد.

اتاق زرتشت

اولین اتاقک، اتاق زرتشت است. در میان آن سکویی قرار دارد که بر روی آن کتاب “گات ها” (سروده های خود زرتشت) گذاشته شده است. اگر همراه با راهنما باشید، در این اتاق توضیحاتی در رابطه با زرتشت و کتاب های مقدس زرتشتیان به شما داده می شود.

اتاق جشن ها

با ورود و بازدید از سایر بخش ها، با سنت ایرانیان زرتشتی آشنا خواهید شد. با گذر از راهرویی به اتاق جشن ها که فضایی نسبتا بزرگ است وارد می شوید. در هر قسمت از آن، سفره یکی از جشن ها یا مراسم زرتشتیان چیده شده است که زنجیری باریک مانع نزدیک شدن بازدیدکنندگان به آن می شود. عکس های مربوط به هر مراسم و جشن نیز بالای سر سفره و بر روی دیوار نصب شده است. در اتاق دو رنگ سفید که نماد پاکی و اندیشه نیک و رنگ سبز که نماد سرسبزی، سربلندی و خوشبختی است، غالب است.

جشن ها

با ورود به این اتاقِ زیبا تمام جشن ها و مراسم زرتشتیان با چیدمانی زیبا همراه با عکس به طور کامل توضیح داده است. در ادامه شرح مختصری از جشن ها را می خوانید:
جشن گاهانبار
در انتهای اتاق سفره “گاهانبار یا گاهِ انبار” چیده شده که اساس این جشن داد و دهش است. ایرانیان باستان اغلب کشاورز بودند، به همین دلیل هنگام برداشت محصولات و موقع انبار آن، جشنی برگزار و مقداری از محصولات کشاورزی خود را بین مردم پخش می کردند. این جشن 6 بار در سال برگزار می شد که هر دوره 5 روز طول می کشید و جمعا 30 روز در سال به جشن می پرداختند.
جشن نوروز
در قسمت بعدی، به سفره هفت سین می رسید. مهم ترین جشن ایرانیان باستان “نوروز” که غلبه گرما بر سرما است. قدمت برگزاری این جشن را به 9 هزار سال پیش و به “جمشید شاه پیشدادی” نسبت می دهند.
جشن مهرگان
سفره این جشن کوچک و زیبا است. “جشن مهرگان” روز مهر از ماه مهر (16 مهر زرتشتی) برگزار می شود که در گذشته از اول مهر تا 16 مهر این جشن ادامه داشت.
جشن سَدَه
بر روی یکی از دیوارهای اتاق جشن ها، عکس هایی از برگزاری “جشن سَدَه” به همراه تصویری از چگونگی پیدایش آتش نصب شده است. روز 10 بهمن جشن سده برگزار می شود که سومین جشن بزرگ ایرانیان است.
جشن تیرگان
بر روی یک قسمت از دیوار کناری اتاق، عکس های برگزاری “جشن تیرگان” قرار دارد. روز تیر (زرتشتیان برای هر روز از ماه، نامی نهاده اند) از ماه تیر(10 تیر) جشن تیرگان برگزار می شود. “تیر” یا “تِشتَر” نام ستاره باران است. در آن روز مردم به کنار آب می رفتند و دعا و نیایش می کردند که تیر یا تشتر(باران) بر آن ها ببارد و آن روز را به جشن و شادی می پرداختند.

نگاره فروهر

در گوشه دیگر اتاق میزی کوچک قرار دارد که “نگاره فروهر” بر آن نقش بسته است. بازدیدکنندگان گرد آن می ایستند و راهنما برای آن ها توضیحاتی درباره نگاره می دهد.
“فَرَوهَر” واژه ای اَوِستایی به معنای نیروی “پیش بَرنده و بالا بَرنده” است. ایرانیان باستان بر این اعتقاد بودند که همه چیز دارای نیروی خدایی است. بنابراین به درون انسان ها نیز از نیروی کل دمیده شده که باعث پیشرفت و تکامل آن ها است و به آن فروهر گفته می شود و این نیرو پس از مرگ فرد به اصل خویش باز می گردد، اما همواره به یاد بازماندگان فرد از دنیا رفته است و برای آن ها آرزوی سلامتی و شادی می کند.
با نگاه به این نماد، مردی مسن را می بینید که درون حلقه ای ایستاده است. پیرمرد نماد تجربه و بلوغ و به این معنی است که باید در زندگی از تجربه و خِرد بزرگان بهره برد.
حلقه ای که مرد در آن قرار دارد نشانی از کره زمین و جهان هستی که انسان در آن متولد می شود و زندگی می کند و عبور پیرمرد از این دایره به معنای گذر انسان از جهان مادی به جهان معنوی است. بازگشت دایره به سوی مرد نیز به معنای بازگشت اعمال و رفتار و کردار انسان به خود او در همین جهان هستی است که بر این روند نام های زیادی مانند قانون پایستگی انرژی، کارما یا … نهاده اند.
دو بال گشوده سه قسمتی در دو طرف مرد وجود دارد. این سه قسمت به ما سه ارزش بزرگ اخلاقی “اندیشه ی نیک” ، “گفتار نیک” و “کردار نیک” را یادآور می شود. به این ترتیب یک انسان نیک، می تواند با این دو بال و با تکیه بر این سه ارزش از جهان مادی به عالم معنا حرکت کند.
در دست چپ فروهر، حلقه ای دیده می شود که بیانگر ”عهد و پیمانی” است که انسان با خدای خود (اهورامزدا) می بندد تا در راه او بیندیشد، بگوید و انجام دهد. همچنین یادآور این نکته است که انسان باید همیشه به عهد خود وفادار باشد. این حلقه مهر(میترا) است و با توجه به این موضوع متوجه خواهیم شد فروهر ریشه در آیین میترائیسم و قدمتی بیش از آن چه تصور می شود، دارد.
حلقه ازدواجی که زن و مرد در هنگام ازدواج در انگشت دست چپ یکدیگر می کنند، بیانگر ”پیمان و عهد” زناشویی و وفاداری است که شاید بتوان گفت الهام گرفته شده از همین حلقه مهر در دست چپ فروهر است.
دست راست که به شکل نیایش بالا گرفته شده است، یعنی همیشه باید وجدان داشته باشیم و به سمت پیشرفت حرکت کنیم و شکرگزار باشیم.
در تصویر چیزی شبیه دُم یا دامن دیده می شود که آن هم دارای سه قسمت است و در تضاد با سه طبقه بال ها، بیانگر اندیشه، گفتار و کردار بد است. با این تصویر متوجه می شویم خواست اهورامزدا این است که انسان با بهره بردن از تجربه بزرگان و تکیه بر بلوغ خود و بر اساس عهدی که با او بسته است با گشودن بال های اندیشه و گفتار و کردار نیک، در راه راست و نیکی حرکت کند و اندیشه و گفتار و کردار بد را به زیرافکند.
در نگاره فروهر دو رشته از دو طرف حلقه(جهان مادی) به سمت پایین و در دو جهت مخالف یکدیگر آویزان شده اند، بیانگر نیروی بد و نیک یا همان شر و خیر، تاریکی و روشنایی، حق و باطل است که هرگز به یکدیگر نمی رسند. یعنی برای هر چیز یک متضاد نیز وجود دارد که در زبان اوستایی به آن سِپَنتامینو(ذات پاک یا خِرد مقدس) و اَنگره مینو (ذات بد یا نفس اَماره) گفته می شود.

آتش افروزی بالای پشت بام

در قسمتی دیگر از اتاق بر روی دیوار، عکس هایی از مراسم “آتش افروزی بر روی بام” را می بینید که در سپیده دم سال نو انجام می شود. ماهیت این مراسم این است که ایرانیان باستان با نور، روشنایی و گرما به استقبال سال نو می رفتند تا سالی پر از نور و گرما داشته باشند. اکنون نیز این رسم اجرا می شود و آتش های به جامانده از مراسم را نیز به آتشکده های محله خود می برند. شاید بتوان گفت ریشه چهارشنبه سوری از این مراسم است، زیرا ایرانیان باستان بعد از حمله اعراب نمی توانستند شب قبل از فروردین این رسم را به جا بیاورند، زیرا جانشان به خطر می افتاد. به همین دلیل در یک روز دیگر و برای جلب توجه کم تر به جای پشت بام بر روی زمین آتش روشن می کردند.

مراسم گواه گیری (ازدواج)

مراسم بعدی که به سراغ آن خواهید رفت مراسم “گواه گیری” یا “ازدواج” نام دارد. گواه گیری یعنی شاهد گرفتن برای ازدواج. در این مراسم عروس و داماد، خانواده دو طرف، موبد و مهمانان حضور دارند. در مراسم لورک، شربت، نقل و … بین حاضرین پخش می شود.

جشن سِدره پوشی(جشن تکلیف زرتشتیان)

از زمان ساسانیان مرسوم است، هر فرد زرتشتی زاده ای در هر سنی که بخواهد زرتشتی شود باید مراسم “سِدره پوشی” انجام دهد.
در بیرون از اتاق ها در لابلای راهرو ها نیز وسایلی مخصوص به مراسم یا سنت های زرتشتیان قرار دارد مانند دستگاه “کُشتی بافی” که راهنما نحوه بافت این کمربند را توضیح می دهد.

اتاق اکران فیلم

در یکی از اتاق ها نیز فضایی برای تماشای فیلم هایی از مراسم و جشن های زرتشتیان آماده کرده اند که شامل چند ردیف صندلی و صفحه نمایشگری است که مدام در حال اکران این فیلم ها است و علاقه مندان می توانند لحظاتی از وقت خود را در این اتاق به تماشا بپردازند.

لباس های سنتی زرتشتیان

در بخش دیگر موزه فضایی است که به “لباس های سنتی زرتشتیان” و برخی از ابزار و شیوه های زندگی گذشتگان اختصاص دارد. مانکن هایی که لباس ها را بر تن دارند بین فضای باز بین دیوار ها گذاشته شده اند. در این بخش با وسایل زندگانی قدیمی مانند ظرف بزرگ و سنگین مسی که برای برداشت و حمل آب از آن استفاده می شده است نیز آشنا خواهید شد.
اماکن زیارتی زرتشتیان
قسمت دیگر موزه مختص مراسم و اماکن زیارتی زرتشتیان است. عکس های این اماکن و مانکن هایی با لباس موبدان زرتشتی، توضیحات راهنما را برای بازدیدکنندگان واضح تر می کند. در این قسمت تصاویر اماکن زیارتی مانند پیر سبز(چک چک)، پیر نارکی، نارستانه و … را مشاهده خواهید کرد.
سایر بخش ها و فروشگاه
در راهروی انتهای این بخش چند میز و صندلی قدیمی قرار دارد و عکس هایی از معلمان و مسئولین مجموعه مارکار بر روی دیوار دیده می شود. ادوات نوشتاری و صوتی و چند نمونه یادگاری قدیمی نیز در این بخش قرار گرفته است.
یک قسمت از موزه نیز به فروشگاهی برای ارائه و فروش آثار فرهنگی و برخی لباس های سنتی زرتشتیان اختصاص داده شده است که می توانید یادگاری های زیبایی از آن جا تهیه کنید.
کتابخانه
در بیرون از موزه اتاق های کنار ساختمان را می بینید که تبدیل به کتابخانه شده است. در این کتابخانه کتب تاریخی و قدیمی موجود است که علاقه مندان می توانند هر روز از ساعت 30/14 الی 20 بدون پرداخت حق عضویت و در همان محل به مطالعه و تحقیق بپردازند.
از دهه80(ه.ش) این مجموعه با نام “پردیس مارکار” به عنوان مکانی برای آموزش و پژوهش که بیش تر در زمینه تاریخ و دین زرتشتیان فعالیت دارد، مورد استفاده قرار گرفته است. مجموعه مارکار در 9 آبان سال 1377(ه.ش) با شماره ثبت 2146 در لیست آثار ملی کشور ثبت گردید.

آدرس: خیابان کاشانی، میدان مارکار،کوچه فرش مشهد (بلوار منتظر قائم)، کوچه میلاد، موزه مارکار
زمان بازدید: تمامی ایام هفته صبح ها از ساعت 9 تا 13 و عصرها از ساعت 16 تا 20 به جز عصر روزهای جمعه