چک چک یزد

روایت چک چک؛ معبدی در دلِ کوه

چک چک؛ محلی مقدس و قابل احترام برای زرتشتیان و البته شگفت انگیز. کوهی زیبا در دلِ کویر که علاوه بر روایت شنیدنی و جالبی که دارد، معادلات مربوط به آن منطقه را به هم ریخته و علاوه بر وجود درختان سرسبز، سال هاست از دلِ این کوهِ خشک قطره قطره آب می چکد و جالب تر اینکه حتی باوجود خشکسالی های اخیر، هیچگاه این قطره ها از چکیدن باز نایستاده. این مکان مقدس در میان زرتشیان به پیر سبز هم معروف است. چک چک، برای آنها مکانی است برای دور هم جمع شدن، نیایش و رسیدن به آرامش.
قبل از هر چیز لازم است بدانید باید با درون و برونی پاک به این مکان مقدس وارد شوید. برای تصور بهتر چک چک می توانید ادامه این مطلب را بخوانید؛ چراکه در این صورت بدون شک آن را در لیست مکان های مورد علاقه خود برای بازدید قرار خواهید داد.

با ما راهی چک چک شوید

در میان برهوتی بی انتها؛ از دور کوه ها دیده می شوند و بعد از طی مسافتی دو طرف جاده در محاصره کوه ها درمی آید و سرانجام در نقطه ای در 43 کیلومتری شرق اردکان در دامنه کوه، ساختمان هایی پلکانی و درختانی که چون در دل کویر روییده اند جلوه شان دوچندان به نظر می آید، نمایان می شود. همان جا پای کوه باید ماشین را پارک کرد و راهی شد. بدون شک همان ابتدا نخستین لبخند روی لبهایت می نشیند و سکوت و آرامشی بی نظیر را تجربه می کنی. راهنما می ایستد، روز قبل تاکید کرده بود که کفش ها باید راحت باشد، چون پله ها تنها راه رسیدن به معبد هستند که البته تعدادشان هم کم نیست.
به نظر که سخت نیست؛ پله ها پهن است و بزرگ. اینجاست که لحظه ای باید ایستاد و از این پایین بالاترین نقطه کوه یعنی همان جا که زیارتگاه در آن قرار گرفته را نگاه کرد. زیباست؛ اطراف را نگاه می کنی تا چشم کار می کند کوه های خشک و زمین بی آب و علف اما چشم که برمی گردانی روبرویت کوهی زیبا، سرسبز و شاید اسرارآمیز. وقت رفتن است؛ یکی یکی پله ها را بالا می رویم، به نیمه نرسیده کم کم نفس ها به شماره می افتد، اندکی استراحت لازم است، از این جا به بعد پله ها باریک تر می شود. دو طرفِ مسیر اتاقک های کوچک آجری که به صورت پلکانی ساخته شده اند، قرار دارد. راهنما که خودش هم از قضا پیرو آیین زرتشتی است، می گوید: هر کدام از این اتاقک ها که به “خیله” معروف است را زرتشتیان منطقه ای از یزد مانند؛ نصرت آباد، مزرعه کلانتر، ارستان، رحمت آباد، تفت، چم، مبارکه، قاسم آباد و… برای استراحت وقف کرده اند، تاریخ دقیق ساختشان معلوم نیست، اما بنا به شواهد، قدیمی ترین آن در زمان آقا محمد خان قاجار ساخته شده است.
پله های آخر را با سختی اما با اشتیاق طی می کنیم و همین طور که تابلوها و پیام های زیبا و صلح طلبانه اشوزرتشت که از ما می خواهد دوستی پیشه کنیم، همدیگر را دوستدار و یار باشیم، آبادی پیشه کنیم و شادی آفرین باشیم و پاکی پارسایی و پرهیزگاری را مایه خوشبختی می داند و از دوشیزگان و بانوان زرتشتی می خواهد که پوشش سنتی خود را رعایت کنند، می خوانیم، درست مثل سرزمین افسانه ها خود را مقابل دری طلایی و بزرگ می بینیم. اینجا آخر مسیر است. در باز می شود و همان طور که تابلوها گوشزد کرده اند، به احترام کفش ها را در می آوریم و با دمپایی وارد می شویم. محیط هیجان زده مان می کند و بی درنگ وارد می شویم. بی نظیر است؛ محیطی آرام، معنوی و مملو از حس آرامش. اتاقکی سنگی و نه چندان بزرگ که با شمع و نور اریبی که از سقف روی زمین تابیده روشن شده است.
به محض ورود دلیل اصلی نامگذاری این عبادتگاه(چک چک) برایمان روشن می شود؛ زمین خیس است، همان موقع توجه مان به سمت راست در جلب می شود. این طور که پیداست؛ از آبی که همواره از دیواره های سنگی کوه قطره قطره می چکد، و از دو پله سنگی کنارِ در سرازیر می شود، کفِ زیارتگاه خیس شده است. راهنما می گوید: این قطره ها هیچگاه از چکیدن بازنمی ایستد. البته به گفته او؛ “نام دیگر چک چک که آن هم بیشتر میان زرتشتیان رواج دارد، پیرِ سبز است، دلیل این نامگذاری نیز این است که وجود کوه با طبیعت سبز و زیبا در دلِ کویر نماد استقامت و بردباری بانوی ایرانی(نیک بانو) است که تسلیم نشد”.
صحبتش تمام نشده ناگهان شمعدانی فلزی و چند شاخه در وسط معبد توجه مان را جلب می کند. یک گل دوازده پَر نیلوفر آبی است که به آن لوتوس هم می گویند. از راهنما در مورد آن می پرسیم: “دوازده پر بودن به معنای دوازده ماه سال و نیلوفر آبی هم نماد دوستی، صلح و آرامش است و پیام اصلی این گل این است که؛ ما ایرانیان 12ماه سال را در کنار هم با صلح و دوستی زندگی می کنیم. این گُل به صورت کنده کاری در تخت جمشید نیز به وفور دیده می شود. آتشدانی است که زرتشتیان شمع و عودهایی که به عنوان نذر همراه با خود می آورند، در آن روشن می کنند. سنگ ریزه های ریخته شده کف آن نیز برای کاشتن عود است. کمی آن طرف تر هم شمعدانی سه شعله قرار دارد که با روغن مایع می سوزد. جالب اینکه هر کدام از این شعله ها نامی دارد؛ اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک. یکی از این شعله ها بالاتر قرار دارد که مربوط به اندیشه نیک است؛ بنا به این عقیده که تا زمانی که اندیشه نیک نباشد گفتار و کردار نیز نیک پدیدار نخواهد شد.
وقت استراحت است، خوشبختانه نیمکت هایی کناره دیواره تعبیه شده اند تا لَختی بیاسایی اینگونه راحت تر می توان این اتاقک سنگی زیبا با را برانداز کرد. روی دیوارها پُر است از عکس های زرتشت؛ تصاویری که به گفته راهنما از هندوستان آورده شده اند. و اما گوشه ای از دیوار غار در مسیرِ آب که دیدِ زیادی هم ندارد و حصاری فلزی جلوی آن قرار گرفته باغچه ای کوچک است که زرتشتیان معتقد هستند تنها جایی است که پرِ سیاوشان در آن روییده است.
چک چک زیارتگاهی است که متولی آن انجمن زرتشتیان شریف آبادِ اردکان است و دو خادم دارد که هر کدام دو هفته درمیان 24 ساعت شبانه روز در چک چک حضور دارند.

روایت شنیدنی چک چک

دو روایت معروف در مورد چک چک از ابتدا نقل شده است که در ادامه می خوانید:
در میان عامه مردم معروف است که حدود 1400 سال قبل، در زمان سلطنت یزدگرد سوم؛ آخرین پادشاه ساسانی، اعراب به ایران حمله می کنند. در این اوضاع نابه سامان پادشاه تصمیم می گیرد به امن ترین نقطه ایران یعنی کویر پناه ببرد. در آنجا اما، اعضای خانواده برای اینکه شانس زنده ماندشان بیشتر باشد، باید از هم جدا می شدند. نیک بانو؛ یکی از دختران یزدگرد راهی را در پیش می گیرد که به اردکان می رسد، در راه اما زمان پنهان ماندن از چشم اعراب فرا می رسد، ناچار از کوهی در همان نزدیکی بالا می رود و درمانده و هراسناک از خدا می خواهد او را یاری کند که در کمال ناباوری کوه به اذن پروردگار شکافته می شود و مهر بانو را در خود پناه و از شر دشمن نجات می دهد و دیگر کسی از سرنوشت این بانو خبری ندارد. البته درست بعد از این اتفاق آبی بی وقفه قطره قطره از دیواره کوه بر زمین می چکد که به اشکِ نیک بانو معروف است.
دو روایت گونه نیز در مورد پیدا شدن محل چک چک ذکر شده؛ در یکی آمده چوپانی نزدیکی های چک چک گله خود را گم می کند و وقتی مستاصل و ناامید، گرسنه و تشنه به این کوه می رسد و بعد از نوشیدن قطره هایی آبی که از دیواره کوه می چکیده، همان جا چشم هایش گرم می شود و به خواب فرو می رود. در خواب اما نیک بانو را می بیند که گله ی او را پناه داده خوشحال به سمت گله می رود. بانو نیز از او درخواست می کند. دیگران را از وجود اینجا باخبر ساز، اما پیش از آن اتاقی به نامِ من بساز و آن را با شمع روشن نگاه دار. مردِ چوبان از خواب برمی خیزد و در کمال ناباوری گله اش را در حالِ چریدن، صحیح و سالم روبرویش می بیند، بدون رنگ برمی خیزد، نزد بزرگان زرتشتی می رود و انها را از خواب خود باخبر می کند و بعد از آن این محل می شود مهم ترین عبادتگاه زرتشتیان. برخی دیگر هم گم شدن گله را انکار می کنند و می گویند نیک بانو به خواب چوپانی می آید و از او می خواهد در محل ناپدید شدن او در این کوه زیارتگاهی بنا کند. این زیارتگاه همان پیر سبز یا چک چک نام دارد.

چک چک؛ یک معبد آناهیتا با قدمت بیش از 4000سال

آناهیتا، الهه، فرشته، نگهبان و حافظ آب است و از آنجا که ایرانیان آب را مایه حیات و عنصری ارزشمند برای زندگی می دانند همیشه راهی برای حفظ آن پیدا کرده اند.
نکته دیگر اینکه بنا به باور ایرانیان باستان کنار چشمه ها، رودخانه ها و یا مکان هایی که ناگهان آب به صورت عجیبی سرازیر می شد، الهه آب حضور داشت، بنابراین در آنجا معبد آناهیتا ساخته می شد.
آنچه در اولین نگاه در زیارتگاه چک چک باعث شگفتی می شود وجود آب در دل کوهی خشک در دلِ کویر است. این آب هیچگاه خشک نمی شود در حالی که در کوه های اطراف هیچ آبی وجود ندارد و کاملا خشک هستند. بنابراین بنا به اعتقاد دیرین الهه آناهیتا در این مکان مقدس حضور دارد و اینجا معبد آناهیتا است و همین امر اهمیت و احترام این زیارتگاه را دوچندان کرده است. شواهد نشان می دهد عمر این معبد بیش از 4000سال است.
بنابراین نیک بانو آن زمان با علم اینکه اینجا یک معبد آناهیتا قرار دارد از دست اعراب به این سمت می گریزد، مدتی زندگی می کند و بعد از آن از دنیا می رود، اما یادگاری ارزشمند از خود به جا می گذارد. او در ابتدا
درخت سرو؛ نماد پایداری، سبزی و یکرنگی را برای کاشتن انتخاب می کند اما از آنجا که است یافتن درخت سرو در آن فضا کاری ناشدنی به نظر می رسید، بنابراین از پای کوه تکه ای از چوب درخت چنار جدا می کند و با کمک آن به عنوان عصا از کوه بالا می آید. چوبِ تَر را در زمین می کارد و به دلیل وجود آب بعد از مدتی چوب چنار ریشه می دواند و امروز درخت چنار استواری با قدمت 1400سال در چک چک وجود دارد. بعدها زرتشتیان طی قراردادی که میان خود می بندند هر ساله 24 تا 28 خردادماه در این مکان دور هم جمع می شوند و به زیارت می پردازند.
زیارت در چک چک
رو به سمت نور و پشت به تاریکی که نماد جهل است، می ایستند و با دست های افراشته رو به آسمان با خواندن چند بند از اوستا به زیارت می پردازند و بعد از آن در خیله ها دور هم جمع می شوند و به شادی می پردازند.

ترجمه ی بندی از اوستا؛
به نام هورمزدِ بخشاینده بخشنده مهربان. راستی بهترین است، راستی نیکی است راستی خوشبختی است و خوشبختی از آن کسی است که خواهان بهترین راستی باشد. این معنای کوتاهترین بند اوستا است.

دلیل اصلی چکیدن آب از دیواره کوه

راهنما می گوید به گفته چند زمین شناس هلندی از شرکت رویال داچ شل که به شل معروف است؛ تحقیقات نشان داده، این کوه روی یک گسل زیرزمینی با عمق یک کیلومتر قرار دارد. آبراهه های زیرزمینی به این گسل برخورد می کند و چون نمی تواند عبور کند به دلیل فشار زیاد بالا می آید و به دلیل اینکه جنس این کوه آهکی است اجازه تراوش را به آب می دهد. بنابراین بارندگی منشا به وجود آمدن این آب نیست. تمام آب مصرفی چک چک از این منبع تامین می شود، به این صورت که آن را با پمپ به تمام مخازن می رسانند و پُر می کنند. این آب هیچگاه در طول سال قطع نخواهد شد، فقط مقدار آن کم و یا زیاد می شود.
سرگذشت دیگر اعضای خانواده نیک بانو
اگر در مورد سرگذشت یزدگرد سوم و دیگر اعضای خانواده اش بخواهید بدانید در روایت ها آمده:
یزدگرد سوم پدر نیک بانو و پادشاه ایران بعد از حمله اعراب به جنگ با سپاه مسلمانان می رود اما موفق نمی شود و تصمیم می گیرد به خراسان پناه ببرد که در آنجا به دست مرد آسیابان به قتل می رسد.
مروارید؛ خدمه خانواده پس از جدا شدن از نیک بانو به دلایلی نامعلوم در کوهی نزدیکی اردکان ناپدید می شود که این کوه امروز نزد زرتشتیان مقدس و با نام “هریشت” معروف است
هرمزان و شهربانو که پسر و دختر بزرگ یزدگرد، دستگیر و به عنوان کنیز و غلام به عربستان فرستاده می شوند.
پارس بانو و مهربانو راهی شمال غربی یزد می شوند، اما حوالی ارجنان (روستایی از توابع بخش عقدای شهرستان اردکان) از هم جدا می شوند و مهربانو به سمت شهر عقدا می رود که در راه به دلیل گرسنگی و سختی راه از دنیا می رود و جسد او در گوشه باغی در عقدا که امروز به «مزرعه مهر» شهرت دارد، به خاک سپرده می شود. مردم آن منطقه نیز آن را با عنوان محل مهربانو می‌شناسند و با روشن کردن شمع، یادش را زنده نگه می‌دارند.
پارس بانو با گریز به غرب عقدا به روستایی به نام زرجوع میرود و در کوهی پنهان می‌شود، امروز در این مکان، زیارتگاهی وجود دارد که شکاف سنگیِ موجود در آن را محل غایب شدن پارس بانو می‌دانند. گفته می‌شود در گذشته، پارچه مقنعه مانندی در شکاف سنگ دیده می‌شده که آن را برای تبرک از کوه جدا کرده و حفظ کرده اند.
اردشیر پسر کوچک یزدگرد به همراه مادرش کتایون راهی ‌خرابه‌های شرقی یزد می شوند و کتایون در پشت حصار یزد در درون چاهی می‌رود که امروز به زیارتگاه «ستی‌ پیر» معروف است و در شهر یزد قرار دارد.
اردشیر نیز در شرق یزد در محلی که امروزه زیارتگاه «نارستانه» نام دارد در میان کوه، غیب می‌شود.
و در آخر نازبانو به سمت جنوب یزد می‌رود و در کوه تیجنگ غیب می‌شود که آن محل نیز به زیارتگاه «پیر نارکی» شهرت دارد.

تصحیح باورهای غلط رایج در مورد چک چک

متاسفانه گاهی گفته هایی رایج در مورد چک چک به گوش می رسد که واقعیت ندارد و ترویج آنها جز دامن زدن به باورهایی غلط نتیجه دیگری ندارد. در ادامه 3 باور غلط که در مورد چک چک وجود دارد را تصحیح می کنیم.
چک چک آتشکده نیست.
هیچ جشن خاصی ازجمله مهرگان در چک چک برگزار نمی شود، فقط بعضی اوقات و نه همیشه، به خواست زرتشتیان، جشن ها و مراسمی مانند گاهنبار برگزار می شود. تنها زمان زیارت رسمی در چک چک که تمام زرتشتیان را از اقصی نقاط دنیا دور هم جمع می کند، 24 تا 28 خرداد است.
حتی با هماهنگی هم نمی توانید شب را در چک چک سپری کنید چه برسد به اینکه کمپ کنید.

مکان: یزد، 43 کیلومتری شرق اردکان، در دامنه کوه
ساعت بازدید: 7:30صبح تا 7 شب
بهترین فصل سال برای بازدید: بهار( فروردین و اردیبهشت) و پاییز(مهر و آبان)